ري را

مشاور شركت بيمه پارسيان

ري را

۲۹ بازديد
 

اولْ‌روز
نه روز بود و نه رويا،
نه عقلِ علامت،
نه پرسشِ اندوه.
تنها وزيدنِ بي‌منزلِ اشياء بود
كه غَريزه‌ي زادن را
از شد آمدِ بي‌دليلِ آفتاب مي‌آموخت.
و بعد به مرور
ذره نيز در وَهمِ بي‌كجاييِ خويش
وطن در تكلمِ اتفاق گرفت.


تمامِ حكمتِ حادثه همين بود،
تا شبي
كه حيرت از نادانيِ نخست برآمد وُ
جست‌وجو
جانشينِ تماشايِ دلهره شد.
و من آنجا بودم
كنار باشنده‌ي بزرگ
هم در نخستين روزِ آفرينشِ آدمي،
كه آوازم داد: بيا!
مُغانِ مادينه‌ي من،
زن،
هَستِ اَلَستِ عَدَم،
ماه
ماهِ موزونِ سپيده‌دم.


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد