منظور خاصي ندارم باور كنيد

مشاور شركت بيمه پارسيان

منظور خاصي ندارم باور كنيد

۲۸ بازديد
 

دويدنِ بي‌پايانِ يكي نقطه بر قوسِ دايره.
تا كي؟


باز بايد بيدار شوم، بشنوم، ببينم، باور كنم.
باز بايد براي ادامه‌ي بي‌دليلِ دانايي
تمرينِ استعاره كنم.


همه براي رسيدن به همين دايره
از پيِ دايره مي‌دوند.


هي نقطه‌ي مجهول!
مرارتِ مسخره!
مضمونِ بي‌دليل!
تا كي؟


ميز كارم غبار گرفته است
رَخت‌هاي روي هم ريخته را نَشُسته‌ام
روياهاي بي‌موردِ آب و ماه و ستاره به جايي نمي‌رسند،
شب همان شب وُ
روز همان روز وُ
هنوز هم همان هنوز ...!


من بدهكارِ هزار ساله‌ي بارانم،
آيا كسي ليوانِ آبي دستِ من خواهد داد؟


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد