دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۴۱ ۳۰ بازديد
گل ناز پرپر من
آخرين همسفر من
جاي لب هاي قشنگت
مونده روي دفتر من
اي كه شعر تلخ اشكات
قصه ي غربت من بود
عينهو نفس كشيدن
ديدنت عادت من بود
گل ناز پرپر اي همدرد
به نبودنت بايد عادت كرد
گل ناز پرپرم اي هم درد
به نبودنت بايد عادت كرد
تو يه حرف تازه بودي واسه من
قصه ي دو نيمه و يكي شدن
تو به عشق يه معني تازه دادي
تپش يه قلب و گرماي د و تن
گل ناز پرپرم اي همدرد
به نبودنت بايد عادت كرد
به نبودنت بايد عادت كرد
ميون دفتر شعرام
به تن سفيد هر برگ
با همون خط قشنگت
تو نوشتي يا تو يا مرگ
اي رفيق نيمه راهم
مي دونم كه تو نمردي
ولي وقتي رفتي انگار
پيش چشمام جون سپردي
گل ناز پرپرم اي هم درد
به نبودنت بايد عادت كرد
گل ناز پرپرم اي هم درد
به نبودنت بايد عادت كرد