روشن از پرتو رويت نظري نيست كه نيست

مشاور شركت بيمه پارسيان

روشن از پرتو رويت نظري نيست كه نيست

۳۲ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 366 كيلوبايت )

روشن از پرتو رويت نظري نيست كه نيست
منت خاك درت بر بصري نيست كه نيست
ناظر روي تو صاحب نظرانند آري
سر گيسوي تو در هيچ سري نيست كه نيست
اشك غماز من ار سرخ برآمد چه عجب
خجل از كرده خود پرده دري نيست كه نيست
تا به دامن ننشيند ز نسيمش گردي
سيل خيز از نظرم رهگذري نيست كه نيست
تا دم از شام سر زلف تو هر جا نزنند
با صبا گفت و شنيدم سحري نيست كه نيست
من از اين طالع شوريده برنجم ور ني
بهره مند از سر كويت دگري نيست كه نيست
از حياي لب شيرين تو اي چشمه نوش
غرق آب و عرق اكنون شكري نيست كه نيست
مصلحت نيست كه از پرده برون افتد راز
ور نه در مجلس رندان خبري نيست كه نيست
شير در باديه عشق تو روباه شود
آه از اين راه كه در وي خطري نيست كه نيست
آب چشمم كه بر او منت خاك در توست
زير صد منت او خاك دري نيست كه نيست
از وجودم قدري نام و نشان هست كه هست
ور نه از ضعف در آن جا اثري نيست كه نيست
غير از اين نكته كه حافظ ز تو ناخشنود است
در سراپاي وجودت هنري نيست كه نيست


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد