دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۳۹ ۳۲ بازديد
دانلود فايل صوتي غزل ( 157 كيلوبايت )
من و انكار شراب اين چه حكايت باشد
غالبا اين قدرم عقل و كفايت باشد
تا به غايت ره ميخانه نميدانستم
ور نه مستوري ما تا به چه غايت باشد
زاهد و عجب و نماز و من و مستي و نياز
تا تو را خود ز ميان با كه عنايت باشد
زاهد ار راه به رندي نبرد معذور است
عشق كاريست كه موقوف هدايت باشد
من كه شبها ره تقوا زدهام با دف و چنگ
اين زمان سر به ره آرم چه حكايت باشد
بنده پير مغانم كه ز جهلم برهاند
پير ما هر چه كند عين عنايت باشد
دوش از اين غصه نخفتم كه رفيقي ميگفت
حافظ ار مست بود جاي شكايت باشد