اهل دور دست آسمان

مشاور شركت بيمه پارسيان

اهل دور دست آسمان

۳۵ بازديد

 

باورت نمي شود، منم كه سبز ايستاده ام

زخم ريشه كرده در تنم كه سبز ايستاده ام

سرو سر به زير ريشه در هوا، بگو، شنيده اي؟

واژگون واژگون منم كه سبز ايستاده ام

از بلند زين به پاي بوس خاك اوفتاده ام

دار خود سوار مي كنم كه سبز ايستاده ام

هرقنوت خسته خاكسارم آسمان به دل مگير

گر گرفته باغ دامنم كه سبز ايستاده ام

غنچه نه، شكوفه نه، غزل نه !...باورت نمي شود

اهل شهر دود و آهنم كه سبز ايستاده ام

پشت اين چراغ هاي سرخ ...زرد ...سبز ...بي عبور

من تو را مرور مي كنم كه سبز ايستاده ام

من به مرگ سيب واقفم كه سرخ اوفتاده ام

من به سيب مرگ مومنم كه سبز ايستاده ام

اي دل، اي دل شكسته ، آسمان زخمي تو را

رنگ آفتاب مي زنم كه سبز ايستاده ام

مه گرفته شهر را ولي هنوز مي شناسمت

خوب من !ببين منم... منم كه سبز ايستاده ام


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد