گل بوته تر از باغ

مشاور شركت بيمه پارسيان

گل بوته تر از باغ

۳۲ بازديد

 

پر مي كشم از كوچه و از كوي تو ناگاه

اي هلهله ي كوچ پرستوي تو ناگاه!

بر من بوز اي رو سري ريخته در باد!

اي هي هيِ  پُرهاي و هياهوي تو ناگاه

اي حادثه ي زير و بم زلف تو يكچند!

اي پيچ و خم لي ليِ گيسوي تو ناگاه!

افتاد لب پنجره گلدانِ شب پيش

پيچيد در آن حول و ولا بوي تو ناگاه

ناگاه تر از هرچه به ناگاه تر از گاه

نازل شدم از چشم سخنگوي تو ناگاه

شعر آمد و در زير و بم نبض من افتاد

برخاستم از زنگ النگوي تو ناگاه

بي سنگ شكستيم سكوت و من و صد بغض

در آينه ي گنگ فرا روي تو ناگاه

اي بارش بي واسطه فيض تو يكريز!

اي رعد گره گير دو ابروي تو ناگاه!

تا سيب كشيدند تو را در گذر باد

ما بيد نشستيم لب جوي تو ناگاه

اي سوز! چه كردي گله با داغ كه خورشيد

پيچيد و گره خورد به سوسوي تو ناگاه؟

اسليمي نقش آبي گل بوته تر از باغ!

بي گنبد گلدسته ي بازوي تو ناگاه!

لبخند ترك خورده ي گلنار تر از سيب!

از تاك گريبان سر ليموي تو ناگاه!

اي ماه هنوز آمده ي رفته تر از دير!

سرو آمده ي قامت دلجوي تو ناگاه!

سر مي رسم از صبح سپيدي كه به راه است

از قافله ي گمشده در موي تو ناگاه

بر من بوز اي روسري ريخته در باد

اي هيمنه ي هي هي و هوهوي تو ناگاه!

اي حادثه ي زير و بم زلف تو يكچند!

اي پيچ و خم لي ليِ گيسوي تو ناگاه!

آويشن افتاده به هوهوي نسيمم

از من مگريز اي رم آهوي تو ناگاه!


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد