چند تن از خدايان آمدند
نه صورتشان را مي بينم
و نه اسمشان را مي دانم
و معبدي را نشان دادند
فراسوي ابرها
و در آن سوي خورشيد
من ِمن را به رحمت فراموشي
اميدوار كردند