شعر 122

مشاور شركت بيمه پارسيان

شعر 122

۳۷ بازديد

 

چشمهايم فرسوده شد

از نگريستن به آسمان

و دستم از فشردن خاك

و گامهايم ازدر نورديدن باد

و روحم پراكنده شد

چون برگهاي خزان

در پاي آنجا نيست


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد