دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۳۷ ۳۰ بازديد
تو مي گريختي
از اين زن به آن زن
و صورت و تن آنها را
به عاريت مي گرفتي
لحظه اي به آب ها
خيره مي شدم
و سپس تو را مي نگريستم
كه دور تر مي رفتي
تا درختي شعري يا ابري
يا سياه سياهي
كه از چشم آسمان
چون قطره اشكي
فرو مي افتد