دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۳۶ ۲۹ بازديد
پدرم
سيزيف
ميراث تو سنگين بود
اما توان آن را داشتم
بار تكرار خستهام ميكرد
پس آن بار
كه نفسزنان و عرقريزان
به اوج قلهاش كشاندم
خشمناك و عاصي
به قعر دره پرتابش كردم
و آسوده بال و سبك
به كوهپايه بازگشتم
پدرم
سيزيف
ميراث تو
باري
سنگين بود
اما توان آن را داشتم
اين بار نميدانم
با شانههاي خالي چه كنم