دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۳۶ ۳۰ بازديد
در ميدان ساعت
خودكارش را روي كاغذ ميكشد سرباز
نمينويسد
پرتاب ميكند توي جوي آب
به ساعتش نگاه ميكند
- ساعت ميدان خوابيده -
مرخصياش تمام شده
با حسرت به من نگاه ميكند
ميرود
من تمام روزهاي عمر مرخصم
و خودكارم آنقدر جوهر دارد
كه اين كاغذها را سياه كنم
و بسپارم به باد
مانند پرچم ارتشي پيروز
در ميدان ساعتي كه خوابيده