غزل 31

مشاور شركت بيمه پارسيان

غزل 31

۳۲ بازديد

 

چگونه بال زنم تا به ناكجا كه تويي
بلندمي پرم اما ، نه آن هوا كه تويي

تمام طول خط از نقطه ي كه پر شده است
از ابتدا كه تويي تا به انتها كه تويي

ضمير ها بدل اسم اعظم اند همه
از او و ما كه منم تا من و شما كه تويي

تويي جواب سوال قديم بود و نبود
چنانچه پاسخ هر چون و هر چرا كه تويي

به عشق معني پيچيده داده اي و به زن
قديم تازه و بي مرز بسته تا كه تويي

به رغم خار مغيلان نه مرد نيم رهم
از اين سفر همه پايان آن خوشا كه تويي

جدا از اين من و ما و رها ز چون و چرا
كسي نشسته در آنسوي ماجرا كه تويي

نهادم اينه اي پيش روي اينه ات
جهان پر از تو و من شد پر از خدا كه تويي

تمام شعر مرا هم ز عشق دم زده اي
نوشته ها كه تويي نانوشته ها كه تويي


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد