غزل 23

مشاور شركت بيمه پارسيان

غزل 23

۲۸ بازديد

 

الا زني كه صدايي ـ فقط صدا ـ اي زن!

صداي با دل و جان من آشنا، اي زن!

من از تو نام تو را خواستم، غروب آري

كه تا به نام بخوانم شبي تو را، اي زن!

تو هيچ نام نداري به ذهن من، ناچار

به نام عشق تو را مي زنم صدا، اي زن!


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد