دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۳۵ ۲۹ بازديد
چشمان تو كه از هيجان گريه مي كنند
در من هزار چشم نهان گريه مي كنند
نفرين به شعر هايم اگر چشم هاي تو
اينگونه از شنيدنشان، گريه مي كنند
شايد كه آگهند ز پايان ماجرا
شايد براي هر دومان گريه مي كنند!
بانوي من! چگونه تسلايتان دهم؟
چون چشم هاي باورتان گريه مي كنند
پر كرده كيسه هاي خود از بغض رودها
چون ابرهاي خيس خزان گريه مي كنند
وقتي تو گريه مي كني اي دوست! در دلم
انگار ابر هاي جهان گريه مي كنند
انگار با تو، بار دگر، خواهران من
در ماتم برادرشان گريه مي كنند
در ماتم هزار گل ارغوان مگر
با هم هزار سرو جوان گريه مي كنند
انگار عاشقانه ترين خاطرات من
همراه با تو مويه كنان گريه مي كنند
حس ميكنم كه گريه فقط گريه ي تو نيست
همراه تو زمين و زمان گريه مي كنند