دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۳۵ ۳۱ بازديد
دانلود فايل صوتي غزل ( 255 كيلوبايت )
در ازل هر كو به فيض دولت ارزاني بود
تا ابد جام مرادش همدم جاني بود
من همان ساعت كه از مي خواستم شد توبه كار
گفتم اين شاخ ار دهد باري پشيماني بود
خود گرفتم كافكنم سجاده چون سوسن به دوش
همچو گل بر خرقه رنگ مي مسلماني بود
بي چراغ جام در خلوت نمييارم نشست
زان كه كنج اهل دل بايد كه نوراني بود
همت عالي طلب جام مرصع گو مباش
رند را آب عنب ياقوت رماني بود
گر چه بيسامان نمايد كار ما سهلش مبين
كاندر اين كشور گدايي رشك سلطاني بود
نيك نامي خواهي اي دل با بدان صحبت مدار
خودپسندي جان من برهان ناداني بود
مجلس انس و بهار و بحث شعر اندر ميان
نستدن جام مي از جانان گران جاني بود
دي عزيزي گفت حافظ ميخورد پنهان شراب
اي عزيز من نه عيب آن به كه پنهاني بود