لحظه آبي عشق

مشاور شركت بيمه پارسيان

لحظه آبي عشق

۲۹ بازديد
 

هنوز گوشم از گفتگوي بي گريه مان گرم بود!
از جايم بلند شدم،
پنجره را باز كردم
و ديدم زندي هم هر از گاهي زيباست!
شنيدم كه كلاغ ديوار نشين حياط
چه صداي قشنگي دارد!
فهميدم كه بيهوده به جنونِ مجنون ميخنديدم!
فهيدم كه عشق،
آسمان روشني دارد!
رو به روي عكسِ سياه و سفيد تو ايستادم،
دستهايم را به وسعتِ « دوستت مي دارم!» باز كردم،
و جهان را در آغوش گرفتم!●


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد