اين حرفها را كجا بزنم ؟

مشاور شركت بيمه پارسيان

اين حرفها را كجا بزنم ؟

۳۰ بازديد
 

شير آشپزخانه خانه ما چكه مي كند
و من از صداي مداوم قطره ها خوابم نمي برد!
همين بهتر!
سه هفته تمام است،
كه حتا به خوابم نيامده اي!
وقتي خانه خوابها
از رد پاي رؤياي تو خالي باشند،
ديگر به كفر ابليس هم نمي ارزند!
باز گلي به جمال هر چه بيداري بي دليل!
مي توانم در اين بيداري،
به مسائل بهتري بينديشم!
مي توانم حرفهاي بهتري بزنم!
بايد حرفهايم آنقدر محكم باشند،
كه بعدها
بتوانم رويشان بايستم!
حرفهاي حساب!
كه هرگز بي جواب نيستند!
نبوده اند!
اصلاُ مي توانم كمي گريه كنم!
براي مرد زرد پوش پارك «رفتگر»
كه سالهاست،
سبيلش را گم كرده است!
براي كودكان گلفروش بزرگراه ونك،
كه هر سال
دو برابر مي شوند!
براي بچه گربه هايي كه سه روز تمام است،
در موتورخانه خانه همسايه ناله مي كنند!
براي مادرشان،
كه مش رمضان،
-سپورِ محله ما-
چهار روز پيش جنازه لهيده اش را
با چرخ دستي خود برد!
براي خودم كه سالهاست،
عطرِ روسري تو را در كيسه كوچكي حفظ كرده ام!
براي غزلك غمگيني كه يك شب،
در پس تپه هاي پرسه و پرسش ناپديد شد!
براي تمام كتابهاي ناتمام هدايت!
براي شادماني شاملو،
در آستانه آخرين در!

آه! كويرِ‌كور اين همه گلايه!
چند چشم چشمه شكل سيراب خواهد كرد؟
ها؟ بگو!
چند چشمِ چشمه شكل؟●


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد