شعر هجده

مشاور شركت بيمه پارسيان

شعر هجده

۳۲ بازديد
 

آخر اين نشد
اين نشد كه من در پس گلدان گريه ها
هر شب نهال ناقص شعري را نشا كنم
و تو آنسوي ترانه ها
خواب لاله و افرا و ستاره ببيني
ديگر كاري بهكار اين خيابان بي نگاه و نشانه ندارم
مي خواهم بروم آن سوي ثانيه ها
مي خواهم بروم آن سوي ثانيه ها
مي خواهم به همان كوچه ي پاك پروانه برگردم
باران كه ببارد
همان كوچه ي كوتاه بي كبوتر
كفاف تكامل تمام ترانه ها را مي دهد
بي خبرنيستم ! گلم
مي دانم كه ديگر از آن يادگاري رنگ و رو رفته خبري نيست
مي دانم كه تنها خاطره ي خنجري
در خيال درخت خيابان مانده ست
اما نگاه كن ! زيباجان
آن گل سرخ پر پر لاي دفترم
هنوز به سرخي همان پنجشنبه ي دور ديدار است
نگاه كن


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد