شعر بيست و دو

مشاور شركت بيمه پارسيان

شعر بيست و دو

۳۱ بازديد
 

شايد كه گفتنش
گمان گزافي از بازگشت گريه هاي گهواره باشد
اما مي گويم
اگر شبي از خيابان خيس خواب هاي من آمدي
سيبي از سيب هاي سرخ باغ بالا مي دزديم
مي نشينيم كنار همان ساعت سبز خواب آلود
و تا زنگ ناممكنش
از عشق و آسمان و آينه مي گوييم
اگر روسري زردت از آنسوي ترانه طلوع كند
دستادست رو به بي دامنه ي رؤيا مي رويم
با همين قالي رنگ و رو رفته ي اتاق
شوخي نمي كنم
اين قاليچه يادگار سبزي از صداقت سليمان است
درپريدنش شك نكن
عسلبانو


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد