درو

مشاور شركت بيمه پارسيان

درو

۲۸ بازديد
 

تو را هنوز اگر همتي به جا مانده ست

سفر كنيم،

سفر

سفر ادامه بودن

ز سينه زنگ كدورت زدودن است

- آري

سفر كنيم و نينديشيم

اگر چه ترس در اين شب

- كه از شبانه ترين است

اگر چه با شب شومم

- هميشه ترس قرين است

سفر كنيم سفر

 

در اين سياهي شب

- اين شب پر از ترفند

از اين هياكل ترس آفرين چه مي ترسي ؟

مترسكان سر خرمنند و با بادي

چو بيد مي لرزند

 

سفر به عزم گريز؟

- اين گمان مبر كه مرا

سفر به عزم سبيز است

سفر شكفتن آغاز و

ترجمان شكوه است

سفر به عزم رهايي ز خيل اندوه است

سفر به عزم رسيدن به صبح هشياري ست

سفر ابتداي بيداري ست

 

سفر كنيم و ببينيم

تمام مزرعه از خوشه هاي گندم پر

و هيچ دست تمنا

دريغ سنبله ها را درو نخواهد كرد

درو گران همه پيش از درو

- درو شده اند


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد