تشنه صبور

مشاور شركت بيمه پارسيان

تشنه صبور

۳۴ بازديد
 

تو مثل چشمه نوشين كوهساراني

تن مثل قطره باران نو بهاراني

تو روح باراني

***

شراب نور كجاست ؟

كه اين من نوميد

چنين مي انديشم

كه جلوه هاي سحر را به خواب خواهم ديد

و آرزوي صفا را به خاك خواهم برد

 

هميشه پشت حصار سكوت،

مي ترسم

تو اي گريخته از من!

حصار خلوتت تنهائي مرا بشكن

***

زلال و پاك،چنان قطره هاي باران شو

بيا و عشق بورز

به روشنائي خورشيد شرق

- عشق بورز

و مثل قطره باران نثار ياران شو

 

چرا به آينه بايد پناه برد،

- چرا ؟

درون آينه ذهن من تويي برجا

چگونه ابر كدورت مرا فرو پوشاند

چگونه باور من

- در فضا معلق ماند

***

چگونه باز به ماتم نشست خانه ما

هزار نفرين باد

به دستهاي پليدي

كه سنگ تفرقه افكند در ميانه ما

***

دوباره با تو نشستن

- دوباره آزادي ؟

مگر به خواب ببينم،

- شبي بدين شادي

***

شراب نور گجا ؟

- تشنه صبور كجا ؟


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد