خسته

مشاور شركت بيمه پارسيان

خسته

۲۹ بازديد

 

آن تويي زنده ز شبگردي و مي نوشيها
وين منم مرده در آغوش فراموشيها

آن تويي گوش بتحسينگر عشاق جمال
وين منم چشم بدروازه ي خاموشيها

آن تويي ساخته از نقش دلاويز وجود
وين منم سوخته در آتش مدهوشيها

آن تويي چهره بر افروخته از رنگ وهوس
وين منم پرده نگهدار خطا پوشيها

آن تويي گرم زبانبازي بيگانه فريب
وين منم دوست زكف داده زكم جوشيها

آن تويي خفته بصد ناز بر اين تخت روان
وين منم خسته صد درد ز پر كوشيها

آن تويي پاي به هر چشم وقدم بوست خلق
وين منم خم شده از رنج قلمدوشيها

تا ترا خاطر جمعي است غنيمت مي عشق
كه نداري خبر از محنت مغشوشيها

پاك لوحي چو بر اين خلق خوش آيند نبود
به كجا نقش زنم اينهمه مخدوشيها


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد