شكوه

مشاور شركت بيمه پارسيان

شكوه

۳۲ بازديد
 

عمريست چنين به خود مينالم

بشكست سبوي عمر رفت امالم

اي دوست بيا و بنگر اين وقت

از هجر تو بي حال بگشته حالم

همه گان چشم بغرند به من

گوئيا كفر نموده حالم

آنكه بر من يار بود و همدمي

تير زه را بزدي بر حالم

بال بشكست و شدم ذله و خوار

كافران گريه كنند بر حالم

ساقيا:خوار بگشتن تا كي

ديگران مي بخورند من برود احوالم

مگر اين عمر چه ها ميسازد؟

كه من از ظلم كسان مينالم.

كه من از ظلم كسان مينالم


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد