روزگاري شد كه در ميخانه خدمت مي‌كنم

۲۹ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 300 كيلوبايت )

روزگاري شد كه در ميخانه خدمت مي‌كنم
در لباس فقر كار اهل دولت مي‌كنم
تا كي اندر دام وصل آرم تذروي خوش خرام
در كمينم و انتظار وقت فرصت مي‌كنم
واعظ ما بوي حق نشنيد بشنو كاين سخن
در حضورش نيز مي‌گويم نه غيبت مي‌كنم
با صبا افتان و خيزان مي‌روم تا كوي دوست
و از رفيقان ره استمداد همت مي‌كنم
خاك كويت زحمت ما برنتابد بيش از اين
لطف‌ها كردي بتا تخفيف زحمت مي‌كنم
زلف دلبر دام راه و غمزه‌اش تير بلاست
ياد دار اي دل كه چندينت نصيحت مي‌كنم
ديده بدبين بپوشان اي كريم عيب پوش
زين دليري‌ها كه من در كنج خلوت مي‌كنم
حافظم در مجلسي دردي كشم در محفلي
بنگر اين شوخي كه چون با خلق صنعت مي‌كنم


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد