دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۳۱ ۳۵ بازديد
دانلود فايل صوتي غزل ( 215 كيلوبايت )
آن كه پامال جفا كرد چو خاك راهم
خاك ميبوسم و عذر قدمش ميخواهم
من نه آنم كه ز جور تو بنالم حاشا
بنده معتقد و چاكر دولتخواهم
بستهام در خم گيسوي تو اميد دراز
آن مبادا كه كند دست طلب كوتاهم
ذره خاكم و در كوي توام جاي خوش است
ترسم اي دوست كه بادي ببرد ناگاهم
پير ميخانه سحر جام جهان بينم داد
و اندر آن آينه از حسن تو كرد آگاهم
صوفي صومعه عالم قدسم ليكن
حاليا دير مغان است حوالتگاهم
با من راه نشين خيز و سوي ميكده آي
تا در آن حلقه ببيني كه چه صاحب جاهم
مست بگذشتي و از حافظت انديشه نبود
آه اگر دامن حسن تو بگيرد آهم
خوشم آمد كه سحر خسرو خاور ميگفت
با همه پادشهي بنده تورانشاهم