دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۳۱ ۲۸ بازديد
پي كن اين مركب راه هاي بي سويي را اي معبد!
قطع كن اين بند پيوند بي تويي را اي عشق!
تا پياده نمانم،سوارم نخواهي كرد.
تا بي پناه نگردم،پناهم نخواهي داد.
تا نيفتم، دستم را نخواهي گرفت…
و مي دانم.
مرا از رنجِ “داشتن“ برهان!
چقدر تماشاي جان خراش دست و پازدن
و تلاشجان دادن و مردن اين ذَبيح عزيز
برايم لذّت بخش است!
اسماعيل من،آرام و صبور جان بسپار!