دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۳۱ ۳۲ بازديد
همه ي طبقات آسمان ها را عروج كردم و هيچ نيافتم.
بر همه ي درياهاي غيب گذشتم و از هر كدام مشتي برگرفتم.
همه ي چشمه سارهاي بهشت عّدن را سر كشيدم.
از همه ي جرعه ها نوشيدم.
چهره ام را در زير همه ي باران هاي بهارين ملكوت گرفتم
و قطره هايي را مزه كردم.
ازآب غديرهاي بلوريني
كه در دل كوه ها و سينه ي دشت هاي بي كرانه ي ماورءا، پراكنده بود
چشيدم،
اما زلالي هر كدام را كه مي ديدم،
خوش گواري هر كدام را كه مي چشيدم،
به اميد زلال تر و به هواي خوش گوارتر،
به سوي ديگري مي تاختم.
16نشانه كه وقتش رسيده شغلتان را ترك كنيد