پرومته

مشاور شركت بيمه پارسيان

پرومته

۳۴ بازديد
 

مشعل پرومته را در دست دارم و با ان،

همچون قهرمانان المپ به هر سو مي تازم

و آتش در خيمه هاي سياه- سي و سه خيمه ي سياه- مي افكنم،

و دامن چادر سياه شب را مي سوزانم،

وآتش در دامنه هاي يخ بسته،

قله هاي برف گرفته

وروده هاي فسرده مي افكنم

و دارم چه مي كنم؟

دنيا را به آتش مي افكنم،

زمين را گوي مشتعلي چون خورشيد مي كنم،

جهاني از آتش مي سازم،از آتش ابراهيم،

آتشي كه بر او، همه گل سرخ شد.

كوهستان پارناس ديگر جاي ماندن نيست.

اي زئوس، ديگر فرصتي نمانده است.

از اين سرزمين كوچ كن!


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد