من تلاش ميكنم پس هستم

مشاور شركت بيمه پارسيان

بنگر چه ها دارد بقيع

۶۴ بازديد

بنگر چه ها دارد بقيع

شاعر : حبيب الله چايچيان

در جهان ، هم شاءن و همتايى ، كجا دارد بقيع
چون كه يك جا، چار محبوب خدا، دارد بقيع

نور چشمان رسول و پور دلبند بتول
صادق و سجّاد و باقر مجتبى ، دارد بقيع

خلق شد عالم ، ز يُمن خلقت آل عبا
يك تن از پنج تن آل عبا، دارد بقيع

همدم دلدادگان و محرم محراب راز
هست زين العابدين ، بنگر چه ها دارد بقيع

حاصل آيات قرآن ، باقر علم رسول
وارث فضل و كمال انبياء، دارد بقيع

صادق آل محمّد، ناشر احكام حقّ
دين و دانش را، رئيس و پيشوا دارد بقيع

در نظر آيد زمين ، بر چرخ سنگينى كند
بسكه خاكش گوهر سنگين بها دارد بقيع

گرچه تاريك است و در ظاهر ندارد يك چراغ
همچو ايوان نجف نور و صفا دارد بقيع

سر به ديوارش نهد هركس از اين جا بگذرد
در سكوتش ، ناله ها و گريه ها دارد بقيع

مى كند محكوم ظالم را، به هر دور و زمان
گفته ها با زائران آشنا دارد بقيع

ناله اءُمّ البنين ، با اشك زهرا همدم است
در غبار غم جمال كربلا دارد بقيع


شهادت حق اليقين است

۷۳ بازديد

شهادت حق اليقين است

شاعر : مهدي نعمت نژاد

شهادت حق اليقين است
عزاي زين العابدين است

اين ناله ي روح الامين است
وا اماما واشهيدا

دُردانه ي حسين مظلوم
چهارمين امام معصوم

از زهر كين گرديده مسموم
وا اماما واشهيدا

اين وارث خون و قيام است
اسير كربلا و شام است

زخمي سنگ لب بام است
وا اماما واشهيدا

مدينه شد كرب و بلايش
زهرا شده صاحب عزايش

به ياد زخم ساق پايش
وا اماما واشهيدا

سر پدر به نيزه ديده
تلاوت قرآن شنيده

از ساق پايش خون چكيده
وا اماما واشهيدا

بر پيكرش نشانه دارد
آثار تازيانه دارد

داغ گل ويرانه دارد
وا اماما واشهيدا

مدينه مي گريد ز داغش
مرغ دلم گيرد سراغش

سراغ قبر بي چراغش
وا اماما واشهيدا


غصه دار غصه هاي بي قرينه

۷۱ بازديد

غصه دار غصه هاي بي قرينه

شاعر : حبيب الله موحد

من يادگار روزهاي خاك وخونم
من يادگار چهره هاي لاله گونم

من تشنگي را در حرم احساس كردم
ياد دو دست خوني عباس كردم

من كودكي بودم كه آهم را شنيدند
ديدم سر جد غريبم را بريدند

من ديده ام در وقت تشييع جنازه
اسبان دشمن را كه خوزده نعل تازه

من با خبر هستم ز باغي بي شكوفه
خورشيد را بر نيزه ديدم بين كوفه

گرچه كنون مسموم از زهر هشامم
من كشته ويران اي در شهر شامم

من روضه خواني در منا بر پا نمودم
خود روضه خوان قتل آن مظلوم بودم

من سوختم از داغ بانوي مدينه
سنگ مدينه مي زنم هر دم به سينه

حالا كه نقش زهر كين در جسم مانده
از جسم پاك من فقط يك اسم مانده

يا رب قرارم را ز نيرنگش ربوده
در مجلس مستي مرا دعوت نموده

زهر عدو خون كرده قلب آتشين را
گريان نموده چشم زين العابدين را


پيچيده شميمت همه جا اي تن بي سر

۶۴ بازديد

دانلود فايل صوتي شعر ( 1.11 مگابايت )

پيچيده شميمت همه جا اي تن بي سر

شاعر : سعيد بيابانكي

بگذار كه اين باغ درش گم شده باشد
گل‌هاي ترش برگ و برش گم شده باشد

جز چشم به راهي به چه دل خوش كند اين باغ
گر قاصدك نامه برش گم شده باشد

باغ شب من كاش درش بسته بماند
اي كاش كليد سحرش گم شده باشد

شب تيره و تار است و بلا ديده و خاموش
انگار كه قرص قمرش گم شده باشد

چاهي است همه ناله و دشتي است همه گرگ
خواب پدري كه پسرش گم شده باشد

آن روز تو را يافتم افتاده و تنها
در هيبت نخلي كه سرش گم شده باشد

پيچيده شميمت همه جا اي تن بي سر
چون شيشه عطري كه درش گم شده باشد


غنچه سرخ انار

۶۸ بازديد

 

دانلود فايل صوتي شعر ( 850 كيلوبايت )

غنچه سرخ انار

شاعر : حسن واشقاني فراهاني

كم شد دمي كه وسعت گرد و غبارها
ديد از رسول در همه سو يادگارها

بر هر طرف كه دوخت نگاهي به خاك
ديد بي دست و سر تپيده به خون گلعذارها

بر باد رفته ديد گل سرخ فاطمه
جاري ز خون كنار تنش جويبارها

عباس خفته بود در اطراف علقمه
با پيكري نشسته به رويش غبارها

يك سو به خون تپيده تن اكبر جوان
قاسم به سوي ديگر و بر خاك و خارها

شش ماهه نيز آن سوي يك خيمه خفته بود
با خنده‌اي چون غنچه سرخ انارها

افتاده بود حر به كنار حبيب و جون
با پيكري به سنگر و تيغش شيارها

امشب به هر طرف پي اطفال مي‌دود
فردا روانه است به شهر و ديارها

«سائل» غلام حضرت زينب شدي
بدان! دارد به حق غلامي او افتخارها


ويژه نامه محرم - خيمه گاه دهم - امام حسين (ع)

۶۷ بازديد

در آخرين شب از دهه اول محرم الحرام ، منتسب به شهيد مظلوم كربلا ، حضرت سيدالشهدا (ع) ، اشعاري از شاعران معاصر كشورمون براي شما بازديدكنندگان عزيز آماده كرده ايم كه اميدواريم از خواندن اشعار لذت ببريد

عاشورا - كمپاني

با صداي خود شاعر  ني نامه - قيصر امين پور

مويه كنان - ياسر مسافر

شمع شهدا - عليرضا قزوه

خدا رحم كند - كاظم بهمني

حروف مقطعه - يوسف رحيمي

قرآن بخوان - سيده فاطمه نوري

كربلا و مدينه يكي شدند - ياسر حوتي

درگاه ذوالجلال - آيت الله مكارم شيرازي

 نزديك مغرب است - علي اكبر لطيفيان

نه ، خداحافظي مكن - علي اكبر لطيفيان

مشك بر دوش - محمدحسين انصاري نژاد

با صداي خود شاعر  غنچه سرخ انار - حسن واشقاني فراهاني

خليل گلستان نشين - سيد حميدرضا برقعي

با صداي خود شاعر  پيچيده شميمت همه جا اي تن بي سر - سعيد بيابانكي

مادر جن ها فرزندانش را به دشت آورده بود - مجيد سعد آبادي


زندگينامه امام حسين عليه السلام (صوتي)

۷۷ بازديد

 

نام كتاب : زندگاني امام حسين (ع)

مؤلف : زين العابدين رهنما

سردبير : محسن حكيم معاني

راوي : بهروز رضوي

گوينده : فاطمه ركني

كاري از راديو فرهنگ

 

بخش اول

بيعت با يزيد

از مرگ معاويه ، يزيد به حكومت مي رسد و نامه اي به حاكم مدينه مي فرستد و از او مي خواهد برايش از امام حسين (ع) بيعت بگيرد تا سفر امام به مكه

دانلود فايل صوتي بخش اول ( 5.48 مگابايت ) ( 23:56 دقيقه )

 

بخش دوم

خيانت كوفيان

نامه كوفيان براي دعوت و بيعت با امام حسين (ع) تا سفر مسلم بن عقيل به كوفه

دانلود فايل صوتي بخش دوم ( 4.54 مگابايت ) ( 19:48 دقيقه )

 

بخش سوم

شهادت مسلم بن عقيل

از سفر عبيدالله به كوفه تا شهادت مسلم بن عقيل

دانلود فايل صوتي بخش سوم ( 5.03 مگابايت ) ( 21:56 دقيقه )

 

بخش چهارم

سفر به كوفه

از شهادت فرزندان مسلم بن عقيل تا توقف كاروان در كربلا

دانلود فايل صوتي بخش چهارم ( 4.84 مگابايت ) ( 21:07 دقيقه )

 

بخش پنجم

كربلا

از بستن راه امام حسين (ع) توسط حر تا آمدن لشكر عمر بن سعد

دانلود فايل صوتي بخش پنجم ( 4.99 مگابايت ) ( 21:46 دقيقه )

 

بخش ششم

امان نامه

از صف آرايي لشكر عمر بن سعد تا امان نامه شمر براي حضرت ابوالفضل عباس (ع)

دانلود فايل صوتي بخش ششم ( 4.90 مگابايت ) ( 21:23 دقيقه )


مادر جن ها فرزندانش را به دشت آورده بود

۶۷ بازديد

مادر جن ها فرزندانش را به دشت آورده بود

شاعر : مجيد سعد آبادي

باد، مادر جن‌ها

فرزندانش را به دشت آورده بود

و از سر بريده بالاي نيزه

مدام اجازه جنگ مي‌گرفت

باد ، همان پير زني كه با آدم و حوا به دنيا آمد

تنها كسي بود كه در لحظه

هم كنار سرِ بي بدن گريه مي‌كرد

هم كنار بدنِ بي‌سر

پيرزن طوري مي‌وزيد و

موهاي بالاي نيزه را تكان مي‌داد

كه انگار نه انگار

روحي از بدن جدا شده است

جن‌ها تا زانو در خون فرو رفته بودند

تا كمر در تاسف

تا گردن در بغض‌هاي تركيده مادرشان

فرشته‌ها دسته دسته

از بهشت بيرون آمدند

و دو تا يكي

جن‌ها را از واقعه

بيرون بردند


خليل گلستان نشين

۷۶ بازديد

خليل گلستان نشين

شاعر : سيد حميدرضا برقعي

اين اشك ها به پاي شما آتشم زدند
شكرخدا براي شما آتشم زدند

من جبرييل سوخته بالم ،نگاه كن!
معراج چشم هاي شما آتشم زدند

سر تا به پا خليل گلستان نشين شدم
هر جا كه در عزاي شما آتشم زدند

از آن طرف مدينه و هيزم،ازاين طرف
با داغ كربلاي شما آتشم زدند

بردند روي نيزه دلم را و بعد از آن
يك عمر در هواي شما آتشم زدند

گفتم كجاست خانه خورشيد شعله ور
گفتند بورياي شما، آتشم زدند

ديروز عصر تعزيه خوانان شهرمان
همراه خيمه هاي شما آتشم زدند

امروز نيز نيّر وعمان ومحتشم
با شعر در رثاي شما آتشم زدند...


مشك بر دوش

۶۵ بازديد

مشك بر دوش

شاعر : محمدحسين انصاري نژاد

مشك بر دوش سوي علقمه رفت
تا كه شق‌القمر نشان بدهد

تا كه چشمش هزار معجزه را
بين خوف و خطر نشان بدهد

شيهه در شيهه اسب و گرد و سوار
آسمان مكث كرده تا چه كند؟

خيمه در خيمه گريه مي‌شنود
آب را شعله‌ور نشان بدهد؟!

مشك لب‌تشنه گرم زمزمه شد
گريه‌هاي رقيه در گوشش

تا كه يك دشت لاله‌عباسي
غرق خون جگر نشان بدهد

قبضه‌ي ذوالفقار در مشتش
خشم درياست در سر انگشتش

كربلا قلعه قلعه خيبر شد
رفت مثل پدر نشان بدهد

با خودش فكر مي‌كند كه فرات
عطش باغ را نمي‌فهمد

مي‌رود معني شكفتن را
فوق درك بشر نشان بدهد

همه خشم خونفشان علي
در صدايش وزيده، مي‌خواهد

خطبه شقشيقه‌اي ديگر
با رجز‌ها مگر نشان بدهد

ساعتي بعد آفتاب گرفت
لحظه بعثتي شگفت آمد

سوره‌اي قطعه قطعه در دستش
رفت شق‌القمر نشان بدهد