من تلاش ميكنم پس هستم

مشاور شركت بيمه پارسيان

بيا و كشتي ما در شط شراب انداز

۲۹ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 206 كيلوبايت )

بيا و كشتي ما در شط شراب انداز
خروش و ولوله در جان شيخ و شاب انداز
مرا به كشتي باده درافكن اي ساقي
كه گفته‌اند نكويي كن و در آب انداز
ز كوي ميكده برگشته‌ام ز راه خطا
مرا دگر ز كرم با ره صواب انداز
بيار زان مي گلرنگ مشك بو جامي
شرار رشك و حسد در دل گلاب انداز
اگر چه مست و خرابم تو نيز لطفي كن
نظر بر اين دل سرگشته خراب انداز
به نيم شب اگرت آفتاب مي‌بايد
ز روي دختر گلچهر رز نقاب انداز
مهل كه روز وفاتم به خاك بسپارند
مرا به ميكده بر در خم شراب انداز
ز جور چرخ چو حافظ به جان رسيد دلت
به سوي ديو محن ناوك شهاب انداز


حال خونين دلان كه گويد باز

۳۱ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 153 كيلوبايت )

حال خونين دلان كه گويد باز
و از فلك خون خم كه جويد باز
شرمش از چشم مي پرستان باد
نرگس مست اگر برويد باز
جز فلاطون خم نشين شراب
سر حكمت به ما كه گويد باز
هر كه چون لاله كاسه گردان شد
زين جفا رخ به خون بشويد باز
نگشايد دلم چو غنچه اگر
ساغري از لبش نبويد باز
بس كه در پرده چنگ گفت سخن
ببرش موي تا نمويد باز
گرد بيت الحرام خم حافظ
گر نميرد به سر بپويد باز


درآ كه در دل خسته توان درآيد باز

۳۴ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 176 كيلوبايت )

درآ كه در دل خسته توان درآيد باز
بيا كه در تن مرده روان درآيد باز
بيا كه فرقت تو چشم من چنان در بست
كه فتح باب وصالت مگر گشايد باز
غمي كه چون سپه زنگ ملك دل بگرفت
ز خيل شادي روم رخت زدايد باز
به پيش آينه دل هر آن چه مي‌دارم
بجز خيال جمالت نمي‌نمايد باز
بدان مثل كه شب آبستن است روز از تو
ستاره مي‌شمرم تا كه شب چه زايد باز
بيا كه بلبل مطبوع خاطر حافظ
به بوي گلبن وصل تو مي‌سرايد باز


برنيامد از تمناي لبت كامم هنوز

۳۰ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 225 كيلوبايت )

برنيامد از تمناي لبت كامم هنوز
بر اميد جام لعلت دردي آشامم هنوز
روز اول رفت دينم در سر زلفين تو
تا چه خواهد شد در اين سودا سرانجامم هنوز
ساقيا يك جرعه‌اي زان آب آتشگون كه من
در ميان پختگان عشق او خامم هنوز
از خطا گفتم شبي زلف تو را مشك ختن
مي‌زند هر لحظه تيغي مو بر اندامم هنوز
پرتو روي تو تا در خلوتم ديد آفتاب
مي‌رود چون سايه هر دم بر در و بامم هنوز
نام من رفته‌ست روزي بر لب جانان به سهو
اهل دل را بوي جان مي‌آيد از نامم هنوز
در ازل داده‌ست ما را ساقي لعل لبت
جرعه جامي كه من مدهوش آن جامم هنوز
اي كه گفتي جان بده تا باشدت آرام جان
جان به غم‌هايش سپردم نيست آرامم هنوز
در قلم آورد حافظ قصه لعل لبش
آب حيوان مي‌رود هر دم ز اقلامم هنوز


خيز و در كاسه زر آب طربناك انداز

۳۰ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 262 كيلوبايت )

خيز و در كاسه زر آب طربناك انداز
پيشتر زان كه شود كاسه سر خاك انداز
عاقبت منزل ما وادي خاموشان است
حاليا غلغله در گنبد افلاك انداز
چشم آلوده نظر از رخ جانان دور است
بر رخ او نظر از آينه پاك انداز
به سر سبز تو اي سرو كه گر خاك شوم
ناز از سر بنه و سايه بر اين خاك انداز
دل ما را كه ز مار سر زلف تو بخست
از لب خود به شفاخانه ترياك انداز
ملك اين مزرعه داني كه ثباتي ندهد
آتشي از جگر جام در املاك انداز
غسل در اشك زدم كاهل طريقت گويند
پاك شو اول و پس ديده بر آن پاك انداز
يا رب آن زاهد خودبين كه بجز عيب نديد
دود آهيش در آيينه ادراك انداز
چون گل از نكهت او جامه قبا كن حافظ
وين قبا در ره آن قامت چالاك انداز


دلم رميده لولي‌وشيست شورانگيز

۳۵ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 219 كيلوبايت )

دلم رميده لولي‌وشيست شورانگيز
دروغ وعده و قتال وضع و رنگ آميز
فداي پيرهن چاك ماه رويان باد
هزار جامه تقوا و خرقه پرهيز
خيال خال تو با خود به خاك خواهم برد
كه تا ز خال تو خاكم شود عبيرآميز
فرشته عشق نداند كه چيست اي ساقي
بخواه جام و گلابي به خاك آدم ريز
پياله بر كفنم بند تا سحرگه حشر
به مي ز دل ببرم هول روز رستاخيز
فقير و خسته به درگاهت آمدم رحمي
كه جز ولاي توام نيست هيچ دست آويز
بيا كه هاتف ميخانه دوش با من گفت
كه در مقام رضا باش و از قضا مگريز
ميان عاشق و معشوق هيچ حائل نيست
تو خود حجاب خودي حافظ از ميان برخيز


دلا رفيق سفر بخت نيكخواهت بس

۳۰ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 219 كيلوبايت )

دلا رفيق سفر بخت نيكخواهت بس
نسيم روضه شيراز پيك راهت بس
دگر ز منزل جانان سفر مكن درويش
كه سير معنوي و كنج خانقاهت بس
وگر كمين بگشايد غمي ز گوشه دل
حريم درگه پير مغان پناهت بس
به صدر مصطبه بنشين و ساغر مي‌نوش
كه اين قدر ز جهان كسب مال و جاهت بس
زيادتي مطلب كار بر خود آسان كن
صراحي مي لعل و بتي چو ماهت بس
فلك به مردم نادان دهد زمام مراد
تو اهل فضلي و دانش همين گناهت بس
هواي مسكن مؤلوف و عهد يار قديم
ز ره روان سفركرده عذرخواهت بس
به منت دگران خو مكن كه در دو جهان
رضاي ايزد و انعام پادشاهت بس
به هيچ ورد دگر نيست حاجت اي حافظ
دعاي نيم شب و درس صبحگاهت بس


گلعذاري ز گلستان جهان ما را بس

۳۷ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 295 كيلوبايت )

گلعذاري ز گلستان جهان ما را بس
زين چمن سايه آن سرو روان ما را بس
من و همصحبتي اهل ريا دورم باد
از گرانان جهان رطل گران ما را بس
قصر فردوس به پاداش عمل مي‌بخشند
ما كه رنديم و گدا دير مغان ما را بس
بنشين بر لب جوي و گذر عمر ببين
كاين اشارت ز جهان گذران ما را بس
نقد بازار جهان بنگر و آزار جهان
گر شما را نه بس اين سود و زيان ما را بس
يار با ماست چه حاجت كه زيادت طلبيم
دولت صحبت آن مونس جان ما را بس
از در خويش خدا را به بهشتم مفرست
كه سر كوي تو از كون و مكان ما را بس
حافظ از مشرب قسمت گله ناانصافيست
طبع چون آب و غزل‌هاي روان ما را بس


اي صبا گر بگذري بر ساحل رود ارس

۲۹ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 264 كيلوبايت )

اي صبا گر بگذري بر ساحل رود ارس
بوسه زن بر خاك آن وادي و مشكين كن نفس
منزل سلمي كه بادش هر دم از ما صد سلام
پرصداي ساربانان بيني و بانگ جرس
محمل جانان ببوس آن گه به زاري عرضه دار
كز فراقت سوختم اي مهربان فرياد رس
من كه قول ناصحان را خواندمي قول رباب
گوشمالي ديدم از هجران كه اينم پند بس
عشرت شبگير كن مي نوش كاندر راه عشق
شب روان را آشنايي‌هاست با مير عسس
عشقبازي كار بازي نيست اي دل سر بباز
زان كه گوي عشق نتوان زد به چوگان هوس
دل به رغبت مي‌سپارد جان به چشم مست يار
گر چه هشياران ندادند اختيار خود به كس
طوطيان در شكرستان كامراني مي‌كنند
و از تحسر دست بر سر مي‌زند مسكين مگس
نام حافظ گر برآيد بر زبان كلك دوست
از جناب حضرت شاهم بس است اين ملتمس


دارم از زلف سياهش گله چندان كه مپرس

۲۹ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 276 كيلوبايت )

دارم از زلف سياهش گله چندان كه مپرس
كه چنان ز او شده‌ام بي سر و سامان كه مپرس
كس به اميد وفا ترك دل و دين مكناد
كه چنانم من از اين كرده پشيمان كه مپرس
به يكي جرعه كه آزار كسش در پي نيست
زحمتي مي‌كشم از مردم نادان كه مپرس
زاهد از ما به سلامت بگذر كاين مي لعل
دل و دين مي‌برد از دست بدان سان كه مپرس
گفت‌وگوهاست در اين راه كه جان بگدازد
هر كسي عربده‌اي اين كه مبين آن كه مپرس
پارسايي و سلامت هوسم بود ولي
شيوه‌اي مي‌كند آن نرگس فتان كه مپرس
گفتم از گوي فلك صورت حالي پرسم
گفت آن مي‌كشم اندر خم چوگان كه مپرس
گفتمش زلف به خون كه شكستي گفتا
حافظ اين قصه دراز است به قرآن كه مپرس