من تلاش ميكنم پس هستم

مشاور شركت بيمه پارسيان

در ازل پرتو حسنت ز تجلي دم زد

۲۹ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( ۱۵۵ كيلوبايت )

در ازل پرتو حسنت ز تجلي دم زد
عشق پيدا شد و آتش به همه عالم زد
جلوه‌اي كرد رخت ديد ملك عشق نداشت
عين آتش شد از اين غيرت و بر آدم زد
عقل مي‌خواست كز آن شعله چراغ افروزد
برق غيرت بدرخشيد و جهان برهم زد
مدعي خواست كه آيد به تماشاگه راز
دست غيب آمد و بر سينه نامحرم زد
ديگران قرعه قسمت همه بر عيش زدند
دل غمديده ما بود كه هم بر غم زد
جان علوي هوس چاه زنخدان تو داشت
دست در حلقه آن زلف خم اندر خم زد
حافظ آن روز طربنامه عشق تو نوشت
كه قلم بر سر اسباب دل خرم زد


دمي با غم به سر بردن جهان يك سر نمي‌ارزد

۲۹ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 192 كيلوبايت )

دمي با غم به سر بردن جهان يك سر نمي‌ارزد
به مي بفروش دلق ما كز اين بهتر نمي‌ارزد
به كوي مي فروشانش به جامي بر نمي‌گيرند
زهي سجاده تقوا كه يك ساغر نمي‌ارزد
رقيبم سرزنش‌ها كرد كز اين باب رخ برتاب
چه افتاد اين سر ما را كه خاك در نمي‌ارزد
شكوه تاج سلطاني كه بيم جان در او درج است
كلاهي دلكش است اما به ترك سر نمي‌ارزد
چه آسان مي‌نمود اول غم دريا به بوي سود
غلط كردم كه اين طوفان به صد گوهر نمي‌ارزد
تو را آن به كه روي خود ز مشتاقان بپوشاني
كه شادي جهان گيري غم لشكر نمي‌ارزد
چو حافظ در قناعت كوش و از دنيي دون بگذر
كه يك جو منت دونان دو صد من زر نمي‌ارزد


اگر روم ز پي اش فتنه‌ها برانگيزد

۳۱ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 163 كيلوبايت )

اگر روم ز پي اش فتنه‌ها برانگيزد
ور از طلب بنشينم به كينه برخيزد
و گر به رهگذري يك دم از وفاداري
چو گرد در پي اش افتم چو باد بگريزد
و گر كنم طلب نيم بوسه صد افسوس
ز حقه دهنش چون شكر فروريزد
من آن فريب كه در نرگس تو مي‌بينم
بس آب روي كه با خاك ره برآميزد
فراز و شيب بيابان عشق دام بلاست
كجاست شيردلي كز بلا نپرهيزد
تو عمر خواه و صبوري كه چرخ شعبده باز
هزار بازي از اين طرفه‌تر برانگيزد
بر آستانه تسليم سر بنه حافظ
كه گر ستيزه كني روزگار بستيزد


راهي بزن كه آهي بر ساز آن توان زد

۲۸ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 250 كيلوبايت )

راهي بزن كه آهي بر ساز آن توان زد
شعري بخوان كه با او رطل گران توان زد
بر آستان جانان گر سر توان نهادن
گلبانگ سربلندي بر آسمان توان زد
قد خميده ما سهلت نمايد اما
بر چشم دشمنان تير از اين كمان توان زد
در خانقه نگنجد اسرار عشقبازي
جام مي مغانه هم با مغان توان زد
درويش را نباشد برگ سراي سلطان
ماييم و كهنه دلقي كآتش در آن توان زد
اهل نظر دو عالم در يك نظر ببازند
عشق است و داو اول بر نقد جان توان زد
گر دولت وصالت خواهد دري گشودن
سرها بدين تخيل بر آستان توان زد
عشق و شباب و رندي مجموعه مراد است
چون جمع شد معاني گوي بيان توان زد
شد رهزن سلامت زلف تو وين عجب نيست
گر راه زن تو باشي صد كاروان توان زد
حافظ به حق قرآن كز شيد و زرق بازآي
باشد كه گوي عيشي در اين جهان توان زد


من و انكار شراب اين چه حكايت باشد

۳۱ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 157 كيلوبايت )

من و انكار شراب اين چه حكايت باشد
غالبا اين قدرم عقل و كفايت باشد
تا به غايت ره ميخانه نمي‌دانستم
ور نه مستوري ما تا به چه غايت باشد
زاهد و عجب و نماز و من و مستي و نياز
تا تو را خود ز ميان با كه عنايت باشد
زاهد ار راه به رندي نبرد معذور است
عشق كاريست كه موقوف هدايت باشد
من كه شب‌ها ره تقوا زده‌ام با دف و چنگ
اين زمان سر به ره آرم چه حكايت باشد
بنده پير مغانم كه ز جهلم برهاند
پير ما هر چه كند عين عنايت باشد
دوش از اين غصه نخفتم كه رفيقي مي‌گفت
حافظ ار مست بود جاي شكايت باشد


هر كه را با خط سبزت سر سودا باشد

۳۱ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 196 كيلوبايت )

هر كه را با خط سبزت سر سودا باشد
پاي از اين دايره بيرون ننهد تا باشد
من چو از خاك لحد لاله صفت برخيزم
داغ سوداي توام سر سويدا باشد
تو خود اي گوهر يك دانه كجايي آخر
كز غمت ديده مردم همه دريا باشد
از بن هر مژه‌ام آب روان است بيا
اگرت ميل لب جوي و تماشا باشد
چون گل و مي دمي از پرده برون آي و درآ
كه دگرباره ملاقات نه پيدا باشد
ظل ممدود خم زلف توام بر سر باد
كاندر اين سايه قرار دل شيدا باشد
چشمت از ناز به حافظ نكند ميل آري
سرگراني صفت نرگس رعنا باشد


به حسن و خلق و وفا كس به يار ما نرسد

۳۴ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 218 كيلوبايت )

به حسن و خلق و وفا كس به يار ما نرسد
تو را در اين سخن انكار كار ما نرسد
اگر چه حسن فروشان به جلوه آمده‌اند
كسي به حسن و ملاحت به يار ما نرسد
به حق صحبت ديرين كه هيچ محرم راز
به يار يك جهت حق گزار ما نرسد
هزار نقش برآيد ز كلك صنع و يكي
به دلپذيري نقش نگار ما نرسد
هزار نقد به بازار كائنات آرند
يكي به سكه صاحب عيار ما نرسد
دريغ قافله عمر كان چنان رفتند
كه گردشان به هواي ديار ما نرسد
دلا ز رنج حسودان مرنج و واثق باش
كه بد به خاطر اميدوار ما نرسد
چنان بزي كه اگر خاك ره شوي كس را
غبار خاطري از ره گذار ما نرسد
بسوخت حافظ و ترسم كه شرح قصه او
به سمع پادشه كامگار ما نرسد


خوش است خلوت اگر يار يار من باشد

۳۱ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 159 كيلوبايت )

خوش است خلوت اگر يار يار من باشد
نه من بسوزم و او شمع انجمن باشد
من آن نگين سليمان به هيچ نستانم
كه گاه گاه بر او دست اهرمن باشد
روا مدار خدايا كه در حريم وصال
رقيب محرم و حرمان نصيب من باشد
هماي گو مفكن سايه شرف هرگز
در آن ديار كه طوطي كم از زغن باشد
بيان شوق چه حاجت كه سوز آتش دل
توان شناخت ز سوزي كه در سخن باشد
هواي كوي تو از سر نمي‌رود آري
غريب را دل سرگشته با وطن باشد
به سان سوسن اگر ده زبان شود حافظ
چو غنچه پيش تواش مهر بر دهن باشد


نقد صوفي نه همه صافي بي‌غش باشد

۳۳ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 177 كيلوبايت )

نقد صوفي نه همه صافي بي‌غش باشد
اي بسا خرقه كه مستوجب آتش باشد
صوفي ما كه ز ورد سحري مست شدي
شامگاهش نگران باش كه سرخوش باشد
خوش بود گر محك تجربه آيد به ميان
تا سيه روي شود هر كه در او غش باشد
خط ساقي گر از اين گونه زند نقش بر آب
اي بسا رخ كه به خونابه منقش باشد
ناز پرورد تنعم نبرد راه به دوست
عاشقي شيوه رندان بلاكش باشد
غم دنيي دني چند خوري باده بخور
حيف باشد دل دانا كه مشوش باشد
دلق و سجاده حافظ ببرد باده فروش
گر شرابش ز كف ساقي مه وش باشد


گل بي رخ يار خوش نباشد

۲۸ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 109 كيلوبايت )

گل بي رخ يار خوش نباشد
بي باده بهار خوش نباشد
طرف چمن و طواف بستان
بي لاله عذار خوش نباشد
رقصيدن سرو و حالت گل
بي صوت هزار خوش نباشد
با يار شكرلب گل اندام
بي بوس و كنار خوش نباشد
هر نقش كه دست عقل بندد
جز نقش نگار خوش نباشد
جان نقد محقر است حافظ
از بهر نثار خوش نباشد