چگونه به هدف بزنيم؟
كمانگير پير و عاقلي در مرغزاري در حال آموزش تيراندازي به دو جنگجوي جوان بود. در آن سوي مرغزار نشانه ي كوچكي كه از درختي آويزان شده بود به چشم مي خورد. جنگجوي اولي تيري را از تركش بيرون مي كشد. آن را در كمانش مي گذارد و نشانه مي رود. كماندار پير از او مي خواهد آنچه را مي بيند شرح دهد.
ميگويد: «آسمان را ميبينم. ابرها را. درختان را. شاخههاي درختان و هدف را.» كمانگير پير ميگويد: «كمانت را بگذار زمين تو آماده نيستي.»
جنگجوي دومي پا پيش ميگذارد .كمانگير پير ميگويد: «آنچه را ميبيني شرح بده.»
جنگجو ميگويد: «فقط هدف را ميبينم.»
پيرمرد فرمان ميدهد: «پس تيرت را بينداز. تير بر نشان مينشيند.»
پيرمرد ميگويد: «عالي بود. موقعي كه تنها هدف را ميبينيد نشانه گيريتان درست خواهد بود و تيرتان بر طبق ميلتان به پرواز در خواهد آمد.»
تمركز افكار بر روي هدف به سادگي حاصل نميشود. اما مهارتي است كه كسب آن امكانپذير است و ارزش آن در زندگي همچون تيراندازي بسيار زياد است.
بر اهداف خود متمركز شويد.
تمركز افكار بر روي هدف به سادگي حاصل نميشود. اما مهارتي است كه كسب آن امكانپذير است و ارزش آن در زندگي همچون تيراندازي بسيار زياد است.
5 قدم ساده در راه رسيدن به فرهنگ مشتريمداري
اندي هانسلمن
سيد محمد جواد رجالي
ايجاد يك فرهنگ مشتري مدار، فاكتوري حياتي براي هر كسبوكاري است، ولي فرهنگ مشتريمداري چيست؟ از نظر من فرهنگ، روشهايي براي انجام كارها توسط ما است. اين تعريف سادهاي است؛ ولي اين نگرش من به فرهنگ است.
ايجاد و شكل دهي فرهنگي كه شما ميخواهيد فرآيندي پيچيده است؛ ولي به گفته يك فيلسوف چيني: «سفري هزار كيلومتري با اولين قدم شروع ميشود.»
در اينجا 5 قدم ساده كه شما ميتوانيد در جهت رسيدن به فرهنگ مشتريمداري بر داريد، آمده است:
1- در صف مشتريانتان بايستيد: با شركت خودتان تماس بگيريد، در پذيرش بايستيد، نمايشگاهها، فروشگاهها و انبارها را بازديد كنيد و از همه سادهتر، سري به وبسايت شركتتان بزنيد. كاركنانتان تا چه ميزان در برخورد با مشتري و خواستههاي او خوب عمل ميكنند؟كدام يك از فعاليتهايتان موثر و كدام يك بيفايده است؟ براي جواب بهتر به اين سوالات ميتوانيد از تكنيك خريد پنهان استفاده كنيد (براي مثال مانند يك مشتري معمولي به فروشگاهها يا نمايندگيهاي فروشتان مراجعه كنيد و بررسي كنيد كه مشتريان با چه مشكلاتي مواجه ميشوند). احتياجي به تحقيقات پيچيده نيست، ميتوانيد از يكي از دوستان يا مشتريان براي اين كار استفاده كنيد يا خودتان انجامش دهيد.
2- كتاب قانون را به دور اندازيد: در سازمان شما كتابي وجود دارد. اين كتاب شامل قوانين، قواعد و روشهايي است كه بر زبان كاركنانتان ميآيد و هر روز از آنها استفاده ميكنند. شما هرگز نميتوانيد اين كتاب را پيدا كنيد. در حقيقت اين كتاب آشكار نيست، ولي زنده است و نفس ميكشد و بر تمام رفتارها در شركتتان اثر ميگذارد. بعضي از اين قواعد خوب هستند، ولي بسياري از آنها محدود كنندهاند. كار اصلي و مشكل شما پيدا كردن جنبههاي منفي آن مانند نميتوانم، نميشود، اجازه ندارم و ... و حذف آنها است، همچنين كشف و تقويت جنبههاي مثبت است.
3- در مقابل سيستم قرار بگيريد: همه سيستمها و فرآيندهاي شركتتان يكي از اين دو كار را براي تجربه مشتري انجام ميدهند يا آن را حمايت و تقويت ميكند يا باعث حذف و كاهش آن ميشوند. در مقابل سيستمها و روشهايتان قرار بگيريد و بفهميد چگونه عمل ميكنند. از مشتريان بپرسيد براي تجربه بهتر به چه چيزهايي نياز دارند. آنان مطمئنا ايدههايي دارند و چالش شما ايجاد سيستمهايي است كه آنها را به تحقق برساند. بگوييد درهاي شركت ما هميشه به روي مشتري باز است.
4- از پشتيبانيكنندگان مشتريان، پشتيباني كنيد: كاركناني را كه عملكرد مناسبي دارند، شناسايي كنيد. از روش خودتان براي شناسايي كاركناني كه تاثير مناسبي بر مشتريان دارند استفاده كنيد.آيا ميدانيد آنها چه كساني هستند و كجايند؟ آنها را شناسايي كنيد و بفهميد چه ميكنند، چگونه اين كار را انجام ميدهند، چه ميگويند و چگونه ميگويند! آن را بازگو كنيد و اجازه دهيد ديگران از آن ياد بگيرند. كاركنان شايسته را نيز تشويق كنيد تا دانش و تجربه شان را با ديگران در ميان بگذارند.
5- الگوي ديگران باشيد: مهم نيست چه ميگوييد، مهم اين است كه چه ميكنيد. قدم بزنيد و به مشتريان گوش دهيد و بازخورد مناسبي براي كسبوكار و كاركنان خط مقدم (كاركناني كه با مشتريان در رابطهاند، مترجم) ايجاد كنيد. چرا ساعتي را در پذيرش يا در پشت صندوق نميگذرانيد تا بفهميد حقيقتا ارتباط با مشتريان چگونه است. شما ميفهميد چه اتفاقي در حال رخ دادن است و چيزهاي بسياري فرا ميگيريد. نميگويم با انجام اين كارها يك شبه فرهنگ مشتريمداري ايجاد ميشود، ولي بايد از جايي شروع كرد. به ياد داشته باشيد كه برندگان عمل ميكنند، نه يادداشت.
مـــــــا چــقــدر زود بــاور هـسـتـيـم! ...
دانشجويي كه سال آخر دانشگاه را مي گذراند به خاطر پروژه اي كه انجام داده بود جايزه اول را گرفت.
او در پروژه خود از ۵۰ نفر خواسته بود تا دادخواستي مبني بر كنترل سخت و يا حذف ماده شيميايي «دي هيدروژن مونوكسيد» توسط دولت را امضا كنند و براي اين خواسته خود دلايل زير را عنوان كرده بود :
از ۵۰ نفر فوق ۴۳ نفر دادخواست را امضا كردند.
۶ نفر به طور كلي علاقه اي نشان ندادند و اما فقط يك نفر مي دانست كه ماده شيميايي «دي هيدروژن مونوكسيد» در واقع همان آب است!
عنوان پروژه دانشجوي فوق بود : «ما چقدر زود باور هستيم» !!!
بهترين راه حل
در يك شركت بزرگ ژاپني كه توليد وسايل آرايشي را برعهده داشت ، يك مورد تحقيقاتي به ياد ماندني اتفاق افتاد.
شكايتي از سوي يكي مشتريان به كمپاني رسيد. او اظهار داشته بود كه هنگام خريد يك بسته صابون متوجه شده بود كه آن قوطي خالي است .
بلافاصله با تاكيد و پيگيريهاي مديريت ارشد كارخانه اين مشكل بررسي ، و دستور صادر شد كه خط بستهبندي اصلاح گردد و قسمت فني و مهندسي نيز تدابير لازمه را جهت پيشگيري از تكرار چنين مسئلهاي اتخاذ نمايد . مهندسين نيز دست به كار شده و راه حل پيشنهادي خود را چنين ارائه دادند :
پايش ( مونيتورينگ ) خط بستهبندي با اشعه ايكس
بزودي سيستم مذكور خريداري شده و با تلاش شبانه روزي گروه مهندسين ، دستگاه توليد اشعه ايكس و مانيتورهائي با رزوليشن بالا نصب شده و خط مذبور تجهيز گرديد. سپس دو نفر اپراتور نيز جهت كنترل دائمي پشت آن دستگاهها به كار گمارده شدند تا از عبور احتمالي قوطيهاي خالي جلوگيري نمايند.
نكته جالب توجه در اين بود كه درست همزمان با اين ماجرا ، مشكلي مشابه نيز در يكي از كارگاههاي كوچك توليدي پيش آمده بود اما آنجا يك كارمند معمولي و غير متخصص آنرا به شيوهاي بسيار سادهتر و كم خرجتر حل كرد.
تعبيه يك دستگاه پنكه در مسير خط بستهبندي
علل بيانگيزگي كاركنان چيست؟
غالبا از مديران باتجربه ميشنوم كه اعتراضكنان ميگويند: «كاركنان ديگر در كار انگيزه ندارند» اگر اين موضوع واقعيت داشته باشد، تقصير مديران و روشهاي سازماني است نه كاركنان!
بيانگيزگي كاركنان تقريبا همواره ناشي از يكي از عوامل زير است:
گزينش، هدفهاي مبهم و نامشخص، نظام ارزيابي عملكرد، نظام قدرداني و پاداشدهي سازمان يا عدم توانايي مدير در نشاندادن و قبولاندن كارآمدي نظامهاي ارزيابي و پاداشدهي سازمان به كاركنان.
بهترين روش براي درك وضعيت انگيزه كاركنان، وابسته دانستن آن به سه رابطه ميباشد. زماني كه هر سه رابطه مذكور قدرتمند است، كاركنان به احتمال بسيار زياد انگيزه دارند، چنانچه هر يك از اين سه رابطه يا هر سه آنها ضعيف باشند، به احتمال زياد تلاش و عملكرد كاركنان با مشكل روبهرو ميشود. اين سه رابطه را با طرح پرسشهاي سهگانه مورد بررسي قرار ميدهيم.
پرسش اول: آيا كاركنان عقيده دارند كه اگر حداكثر تلاش خود را در كار معمول دارند در ارزيابي عملكردشان منظور خواهد شد؟ در مورد بسياري از كاركنان، پاسخ به اين پرسش متاسفانه «نه» است؛ چون ممكن است آنها از نظر مهارتي كامل نباشند، در نتيجه صرف نظر از اينكه چقدر تلاش كنند، به احتمال زياد عملكردشان زياد ارزيابي نخواهد شد يا چنانچه نظام ارزيابي عملكرد سازمان به منظور ارزيابي عوامل غيرعملكردي نظير وفاداري، ابتكار يا شجاعت طراحي شده باشد، تلاش بيشتر الزاما به نمره ارزيابي بالاتر منجر نخواهد شد. احتمال ديگر اين است كه بعضي از كاركنان، به غلط يا درست تصور كنند كه رييس آنها را دوست ندارد. در نتيجه، اين گونه كاركنان انتظار دارند تا رييس بدون توجه به تلاش و كوشش آنها نمره ارزيابيشان را كم بدهد، پس يكي از علل احتمالي پايين بودن انگيزه كاركنان اين است كه تصور ميكنند هر چه زياد كار كنند باز هم احتمال اينكه عملكردشان خوب ارزيابي شود، كم است.
پرسش دوم: آيا كاركنان عقيده دارند كه در صورت بالا بودن نمره ارزيابي عملكردشان، به پاداشهاي سازماني دست مييابند؟ از نظر بسياري از كاركنان رابطه بين عملكرد – پاداش در شغل آنها ضعيف است. دليل اين موضوع اين است كه سازمان به چيزهاي بسيار زيادي به غير از عملكرد (مانند چاپلوسي) پاداش ميدهد.
و پرسش آخر اينكه جايزه داده شده به كاركنان، همان جايزه مورد علاقه و مورد انتظار آنها است؟ ممكن است يكي از كاركنان به اميد ترفيع شغلي تلاش و كوشش زياد به خرج دهد؛ ولي به جاي آن پاداش پولي به او بدهند يا به دنبال يك شغل جالبتر و چالشبرانگيزتر باشد، ولي تنها با چند كلمه تقدير روبهرو شود؛ متاسفانه امكانات بسياري از مديران از نظر پاداشهاي در اختيار آنها محدود است، بنابراين تخصيص پاداشها طبق نياز و انتظار شخصي كاركنان براي ايشان دشوار ميباشد؛ علاوه بر آن، برخي از مديران به اشتباه تصور ميكنند كه همه كاركنان به دنبال يك چيز واحد هستند و به اين ترتيب متوجه اثرانگيزشي جوايز و پاداشهاي متفاوت نميشوند. در هر دو حالت انگيزه كاركنان خدشهدار شده و از مطلوبيت آن كاسته ميشود. خلاصه اينكه تعداد بسيار زيادي از كاركنان به علت اينكه رابطه بين تلاش و كوشش خود و عملكرد خود، بين عملكرد خود و پاداشهاي سازماني يا بين پاداشهاي دريافتي و پاداشهاي مورد انتظار خود را ضعيف ميدانند، فاقد انگيزه ميباشند؛ چنانچه خواستار كاركنان با انگيزه هستيد بايد اقدامات لازم را براي تقويت اين روابط انجام دهيد. «كاركنان خشنود الزاما كارگران مولد نيستند.»
تعدادي زيادي از شركتها مبالغ زيادي پول را به منظور افزايش خشنودي شغلي كاركنان خود در فعاليتهاي مختلف خرج ميكنند، آنها نظام نرمشپذير را مورد استفاده قرار ميدهند، تسهيلاتي براي نگهداري كودكان كاركنان در محل كار فراهم ميكنند، برنامههاي بازنشستگي پرباري را مورد حمايت قرار ميدهند، محلهاي كار را از نظر اصول معماري جذاب و دلپذير ميكنند تا رضايت كاركنان را در محل كار افزايش دهند. با وجود همه اين اقدامات، نرخ جابهجايي بالاي كاركنان و عدم بهبود بهرهوري، موجب ياس و نااميدي مديران ميگردد. حقيقت اين است كه گو اينكه ممكن است رابطه مثبتي بين خشنودي كاركنان و بهرهوري وجود داشته باشد، مقدار آن بسيار كوچك است! در واقع احتمال اينكه بهرهوري موجب رضايت و خشنودي شود بيشتر است تا برعكس آن.
بررسي دقيق شواهد تجربي نشان دهنده وابستگي دوجانبه ناچيز 14/0+ بين رضايت شغلي و بهرهوري است. در نتيجه، حداكثر تغيير در محصول به علت خشنودي كاركنان دودرصد است؛ به علاوه احتمال رضايتمندي كارگران بهرهور از عملكرد خود بيشتر از احتمال بهرهوري بيشتر كارگران خشنود و خوشحال است؛ به اين معنا كه بهرهور بودن منجر به خشنودي و رضايت كاري ميشود.
به طور كلي تمركز و توجه فوقالعاده و انحصاري خود در مورد اينكه چگونه ميتوانيد رضايت كاري را زياد كنيد، به كنار گذاريد. به جاي آن تمام تلاش خود را صرف كمك به بهرهور شدن بيشتر كاركنان كنيد. براي مثال افزايش هزينههاي آموزش، بهبود طرح شغلي، تهيه ابزارهاي بهتر و از بين بردن تمام موانعي كه ممكن است كاركنان را از انجام يك كار درجه يك باز دارد، مدنظر قرار دهيد. چنين اقداماتي به احتمال زياد به رضايت بيشتر كاركنان منجر خواهند شد.
منبع: كتاب كليدهاي طلايي مديريت منابع انساني
ساندويچ فروش و پسرش
مردي در كنار جاده، دكه اي درست كرده بود و در آن ساندويچ مي فروخت. چون گوشش سنگين بود، راديو نداشت. چشمش هم ضعيف بود، بنابراين روزنامه هم نمي خواند. او تابلويي بالاي سر خود گذاشته بود و محاسن ساندويچ هاي خود را شرح داده بود. خودش هم كنار دكه اش مي ايستاد و مردم را به خريدن ساندويچ تشويق مي كرد و مردم هم مي خريدند.
كارش بالا گرفت بنابراين كارش را وسعت بخشيد به طوري كه وقتي پسرش از مدرسه بر مي گشت به او كمك مي كرد. سپس كم كم وضع عوض شد. پسرش گفت: «پدر جان، مگر به اخبار راديو گوش نداده اي؟ اگر وضع پولي كشور به همين منوال ادامه پيدا كند كار همه خراب خواهد شد و شايد يك كسادي عمومي به وجود آيد. بايد خودت را براي اين كسادي آماده كني.»
پدر با خود فكر كرد هر چه باشد پسرش به مدرسه رفته و به اخبار راديو گوش مي دهد و روزنامه هم مي خواند، پس حتماً آنچه مي گويد صحيح است. بنابراين كمتر از گذشته، نان و گوشت سفارش مي داد و تابلوي خود را هم پايين آورد و ديگر در كنار دكه خود نمي ايستاد و مردم را به خريد ساندويچ دعوت نمي كرد. فروش او ناگهان شديداً كاهش يافت.
او سپس رو به فرزند خود كرد و گفت: «پسر جان حق با توست. كسادي عمومي شروع شده است.»
آنتوني رابينز يك جمله بسيار خوب در اين باره دارد كه جالب است بدانيد: «انديشه هاي خود را شكل بخشيد وگرنه ديگران انديشه هاي شما را شكل مي دهند. خواسته هاي خود را عملي سازيد وگرنه ديگران براي شما برنامه ريزي مي كنند.»
در واقع آن پدر داشت بهترين راه براي كاسبي را انجام مي داد اما به خاطر افكار پسرش، تصميمش رو عوض كرد و افكار پسر آنقدر روي او تأثير گذاشت كه فراموش كرد كه خودش دارد باعث ورشكستگي اش مي شود و تلقين بحران مالي كشور، باعث شد كه زندگي او عوض شود.
قبل از اينكه ديگران براي ما تصميماتي بگيرند كه بعد ما را پشيمان كند، كمي فكر كنيم و راه درست را انتخاب كنيم و با انتخاب يك هدف درست از زندگي لذت ببريم، چون زندگي مال ماست.
اهميت كسب و كار خانگي: امروزه كسب و كارهاي خانگي از بخشهاي حياتي و ضروري فعاليتهاي اقتصادي كشورهاي پيشرفته محسوب ميشوند. كسب و كار خانگي از نظر ايجاد شغل ، نوآوري در عرضه محصول يا خدمات ، موجب تنوع و دگرگوني زيادي در اجتماع و اقتصاد هر كشور ميشوند. همچنين براي جوانان ، كسب و كارهاي خانگي نقطه شروع مناسبي براي راه اندازي كسب و كار شخصي است، زيرا راه اندازي آن در مقايسه با ديگر انواع كسب و كار ساده و آسان است. به عنوان نمونه شما ميتوانيد با يك دستگاه رايانه و يك خط تلفن ، يك كسب و كار اينترنتي راه بيندازيد و كارها و خدمات مختلفي را به مردم عرضه و ازاين راه براي خود درآمد كسب كنيد.
سابقه كسب و كارهاي خانگي: كسب و كارهاي خانگي در ايران سابقه ديرينه دارند. بسياري از صنايع دستي كه امروزه هم وجود دارند، در منازل و محل سكونت افراد توليد ميشده اند. بطور كلي كسب و كار خانگي پديده جديدي نيست ،بلكه در نتيجه تغييرات و تحولاتي كه در فعاليتهاي اقتصادي - اجتماعي امروز به وجود آمده به آن توجه بيشتري شده است و اين نوع كسب و كارها روز به روز گسترش و توسعه مي يابند.
دلايل انتخاب كسب و كار خانگي:
بالا بردن كيفيت زندگي: امروزه اكثر صاحبان كسب و كار هاي خانگي بر اين باورند كه كار كردن در خانه، كيفيت زندگي آنان را بهبود ميبخشد. كاركردن در خانه باعث ميشود كه وقت بيشتري به خانواده و خانه اختصاص يابد و به ديگر مسائل و موضوعات خانواده، از قبيل تربيت و پرورش فرزندان توجه بيشتري شود.به طور كلي امروزه كار و زندگي بيش از پيش در همديگر ادغام شده اند.
توسعه فن آوري: امروزه با پيشرفتهاي زيادي كه در زمينه علوم رايانه و ديگر وسايل ارتباطي به وجود آمده، محيط خانه محل مناسب و كاراتري براي كسب و كار شده است.
مزاياي كسب و كار خانگي:
براي راه اندازي كسب و كار خانگي موارد زير را بايد در نظر بگيريد:
1- درباره ايده كسب و كارتان تحقيق كنيد.
2- درباره محصول يا خدماتتان نيز اطلاعات كسب كنيد.
3- محل كار خود را تعيين كنيد.
4- مشاركت ديگر اعضاي خانواده را جلب كنيد.
5- اسم مناسبي براي كسب و كارتان انتخاب كنيد.
6- اسباب و تجهيزات مناسبي براي كسب و كارتان تهيه كنيد.
7- پوشش مناسب و درخور براي كسب و كارتان فراهم كنيد.
8- يك صندوق پستي به كسب و كارتان اختصاص دهيد.
9- با دوستان و همسايگانتان رك و صادق باشيد.
10- حساب بانكي براي كسب و كارتان باز كنيد.
11- ارتباطات بيشتري با ديگران برقرار كنيد.
12- از داشتن كسب كار خانگي واهمه و خجالتي نداشته باشيد، بلكه به آن افتخار كنيد.