من تلاش ميكنم پس هستم

مشاور شركت بيمه پارسيان

رفتم به باغ صبحدمي تا چنم گلي

۳۱ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 198 كيلوبايت )

رفتم به باغ صبحدمي تا چنم گلي
آمد به گوش ناگهم آواز بلبلي
مسكين چو من به عشق گلي گشته مبتلا
و اندر چمن فكنده ز فرياد غلغلي
مي‌گشتم اندر آن چمن و باغ دم به دم
مي‌كردم اندر آن گل و بلبل تاملي
گل يار حسن گشته و بلبل قرين عشق
آن را تفضلي نه و اين را تبدلي
چون كرد در دلم اثر آواز عندليب
گشتم چنان كه هيچ نماندم تحملي
بس گل شكفته مي‌شود اين باغ را ولي
كس بي بلاي خار نچيده‌ست از او گلي
حافظ مدار اميد فرج از مدار چرخ
دارد هزار عيب و ندارد تفضلي


بگرفت كار حسنت چون عشق من كمالي

۳۰ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 231 كيلوبايت )

بگرفت كار حسنت چون عشق من كمالي
خوش باش زان كه نبود اين هر دو را زوالي
در وهم مي‌نگنجد كاندر تصور عقل
آيد به هيچ معني زين خوبتر مثالي
شد حظ عمر حاصل گر زان كه با تو ما را
هرگز به عمر روزي روزي شود وصالي
آن دم كه با تو باشم يك سال هست روزي
وان دم كه بي تو باشم يك لحظه هست سالي
چون من خيال رويت جانا به خواب بينم
كز خواب مي‌نبيند چشمم بجز خيالي
رحم آر بر دل من كز مهر روي خوبت
شد شخص ناتوانم باريك چون هلالي
حافظ مكن شكايت گر وصل دوست خواهي
زين بيشتر ببايد بر هجرت احتمالي


سلام الله ما كر الليالي

۲۹ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 303 كيلوبايت )

سلام الله ما كر الليالي
و جاوبت المثاني و المثالي
علي وادي الاراك و من عليها
و دار باللوي فوق الرمال
دعاگوي غريبان جهانم
و ادعو بالتواتر و التوالي
به هر منزل كه رو آرد خدا را
نگه دارش به لطف لايزالي
منال اي دل كه در زنجير زلفش
همه جمعيت است آشفته حالي
ز خطت صد جمال ديگر افزود
كه عمرت باد صد سال جلالي
تو مي‌بايد كه باشي ور نه سهل است
زيان مايه جاهي و مالي
بر آن نقاش قدرت آفرين باد
كه گرد مه كشد خط هلالي
فحبك راحتي في كل حين
و ذكرك مونسي في كل حال
سويداي دل من تا قيامت
مباد از شوق و سوداي تو خالي
كجا يابم وصال چون تو شاهي
من بدنام رند لاابالي
خدا داند كه حافظ را غرض چيست
و علم الله حسبي من سؤالي


زان مي عشق كز او پخته شود هر خامي

۳۰ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 211 كيلوبايت )

زان مي عشق كز او پخته شود هر خامي
گر چه ماه رمضان است بياور جامي
روزها رفت كه دست من مسكين نگرفت
زلف شمشادقدي ساعد سيم اندامي
روزه هر چند كه مهمان عزيز است اي دل
صحبتش موهبتي دان و شدن انعامي
مرغ زيرك به در خانقه اكنون نپرد
كه نهاده‌ست به هر مجلس وعظي دامي
گله از زاهد بدخو نكنم رسم اين است
كه چو صبحي بدمد در پي اش افتد شامي
يار من چون بخرامد به تماشاي چمن
برسانش ز من اي پيك صبا پيغامي
آن حريفي كه شب و روز مي صاف كشد
بود آيا كه كند ياد ز دردآشامي
حافظا گر ندهد داد دلت آصف عهد
كام دشوار به دست آوري از خودكامي


اين خرقه كه من دارم در رهن شراب اولي

۳۰ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 208 كيلوبايت )

اين خرقه كه من دارم در رهن شراب اولي
وين دفتر بي‌معني غرق مي ناب اولي
چون عمر تبه كردم چندان كه نگه كردم
در كنج خراباتي افتاده خراب اولي
چون مصلحت انديشي دور است ز درويشي
هم سينه پر از آتش هم ديده پرآب اولي
من حالت زاهد را با خلق نخواهم گفت
اين قصه اگر گويم با چنگ و رباب اولي
تا بي سر و پا باشد اوضاع فلك زين دست
در سر هوس ساقي در دست شراب اولي
از همچو تو دلداري دل برنكنم آري
چون تاب كشم باري زان زلف به تاب اولي
چون پير شدي حافظ از ميكده بيرون آي
رندي و هوسناكي در عهد شباب اولي


سينه مالامال درد است اي دريغا مرهمي

۲۹ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 257 كيلوبايت )

سينه مالامال درد است اي دريغا مرهمي
دل ز تنهايي به جان آمد خدا را همدمي
چشم آسايش كه دارد از سپهر تيزرو
ساقيا جامي به من ده تا بياسايم دمي
زيركي را گفتم اين احوال بين خنديد و گفت
صعب روزي بوالعجب كاري پريشان عالمي
سوختم در چاه صبر از بهر آن شمع چگل
شاه تركان فارغ است از حال ما كو رستمي
در طريق عشقبازي امن و آسايش بلاست
ريش باد آن دل كه با درد تو خواهد مرهمي
اهل كام و ناز را در كوي رندي راه نيست
ره روي بايد جهان سوزي نه خامي بي‌غمي
آدمي در عالم خاكي نمي‌آيد به دست
عالمي ديگر ببايد ساخت و از نو آدمي
خيز تا خاطر بدان ترك سمرقندي دهيم
كز نسيمش بوي جوي موليان آيد همي
گريه حافظ چه سنجد پيش استغناي عشق
كاندر اين دريا نمايد هفت دريا شبنمي


انت روائح رند الحمي و زاد غرامي

۳۰ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 223 كيلوبايت )

انت روائح رند الحمي و زاد غرامي
فداي خاك در دوست باد جان گرامي
پيام دوست شنيدن سعادت است و سلامت
من المبلغ عني الي سعاد سلامي
بيا به شام غريبان و آب ديده من بين
به سان باده صافي در آبگينه شامي
اذا تغرد عن ذي الاراك طائر خير
فلا تفرد عن روضها انين حمامي
بسي نماند كه روز فراق يار سر آيد
رايت من هضبات الحمي قباب خيام
خوشا دمي كه درآيي و گويمت به سلامت
قدمت خير قدوم نزلت خير مقام
بعدت منك و قد صرت ذائبا كهلال
اگر چه روي چو ماهت نديده‌ام به تمامي
و ان دعيت بخلد و صرت ناقض عهد
فما تطيب نفسي و ما استطاب منامي
اميد هست كه زودت به بخت نيك ببينم
تو شاد گشته به فرماندهي و من به غلامي
چو سلك در خوشاب است شعر نغز تو حافظ
كه گاه لطف سبق مي‌برد ز نظم نظامي


كه برد به نزد شاهان ز من گدا پيامي

۲۹ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 262 كيلوبايت )

كه برد به نزد شاهان ز من گدا پيامي
كه به كوي مي فروشان دو هزار جم به جامي
شده‌ام خراب و بدنام و هنوز اميدوارم
كه به همت عزيزان برسم به نيك نامي
تو كه كيميافروشي نظري به قلب ما كن
كه بضاعتي نداريم و فكنده‌ايم دامي
عجب از وفاي جانان كه عنايتي نفرمود
نه به نامه‌اي پيامي نه به خامه‌اي سلامي
اگر اين شراب خام است اگر آن حريف پخته
به هزار بار بهتر ز هزار پخته خامي
ز رهم ميفكن اي شيخ به دانه‌هاي تسبيح
كه چو مرغ زيرك افتد نفتد به هيچ دامي
سر خدمت تو دارم بخرم به لطف و مفروش
كه چو بنده كمتر افتد به مباركي غلامي
به كجا برم شكايت به كه گويم اين حكايت
كه لبت حيات ما بود و نداشتي دوامي
بگشاي تير مژگان و بريز خون حافظ
كه چنان كشنده‌اي را نكند كس انتقامي


احمد الله علي معدله السلطان

۳۵ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( 256 كيلوبايت )

احمد الله علي معدله السلطان
احمد شيخ اويس حسن ايلخاني
خان بن خان و شهنشاه شهنشاه نژاد
آن كه مي‌زيبد اگر جان جهانش خواني
ديده ناديده به اقبال تو ايمان آورد
مرحبا اي به چنين لطف خدا ارزاني
ماه اگر بي تو برآيد به دو نيمش بزنند
دولت احمدي و معجزه سبحاني
جلوه بخت تو دل مي‌برد از شاه و گدا
چشم بد دور كه هم جاني و هم جاناني
برشكن كاكل تركانه كه در طالع توست
بخشش و كوشش خاقاني و چنگزخاني
گر چه دوريم به ياد تو قدح مي‌گيريم
بعد منزل نبود در سفر روحاني
از گل پارسيم غنچه عيشي نشكفت
حبذا دجله بغداد و مي ريحاني
سر عاشق كه نه خاك در معشوق بود
كي خلاصش بود از محنت سرگرداني
اي نسيم سحري خاك در يار بيار
كه كند حافظ از او ديده دل نوراني


ز دلبرم كه رساند نوازش قلمي

۲۹ بازديد
 

دانلود فايل صوتي غزل ( ۳05 كيلوبايت )

ز دلبرم كه رساند نوازش قلمي
كجاست پيك صبا گر همي‌كند كرمي
قياس كردم و تدبير عقل در ره عشق
چو شبنمي است كه بر بحر مي‌كشد رقمي
بيا كه خرقه من گر چه رهن ميكده‌هاست
ز مال وقف نبيني به نام من درمي
حديث چون و چرا درد سر دهد اي دل
پياله گير و بياسا ز عمر خويش دمي
طبيب راه نشين درد عشق نشناسد
برو به دست كن اي مرده دل مسيح دمي
دلم گرفت ز سالوس و طبل زير گليم
به آن كه بر در ميخانه بركشم علمي
بيا كه وقت شناسان دو كون بفروشند
به يك پياله مي صاف و صحبت صنمي
دوام عيش و تنعم نه شيوه عشق است
اگر معاشر مايي بنوش نيش غمي
نمي‌كنم گله‌اي ليك ابر رحمت دوست
به كشته زار جگرتشنگان نداد نمي
چرا به يك ني قندش نمي‌خرند آن كس
كه كرد صد شكرافشاني از ني قلمي
سزاي قدر تو شاها به دست حافظ نيست
جز از دعاي شبي و نياز صبحدمي