من تلاش ميكنم پس هستم

مشاور شركت بيمه پارسيان

تاجر و تريبون

۴۱ بازديد
 

شاعري پرپر شد
گل كرد!


عطش و دريا

۳۵ بازديد
 

شاعر تشنه
ز دريا مي‌گفت
اهل بيت سخنش را
به اسارت بردند!


سرقت

۳۲ بازديد
 

شاعري
آينه‌اي را دزيد
روي آيينه‌ي مسروقه نوشت:
بيدلي در همه احوال خدا با او بود!


مراعات نظير

۳۵ بازديد
 

تاجري دسته گلي پرپر ديد
ياد پروانه‌ي كسبش افتاد!


تفّال

۳۳ بازديد
 

تاجري فال گرفت
غزلي لاميه آمد-
تاجر
چيزي از شعر نفهميد اما
چشم مبهوتش را قافيه‌ي «مال» گرفت


تقلا

۳۳ بازديد
 

تاجري قصه‌نويس
كودكان را به تفاهم مي‌خواند
مگسي
روي گل لاله تقلا مي‌كرد!


امضا

۳۴ بازديد
 

تاجري اره برقي آورد.
پاي يك منظره را
امضا كرد!


براعت استهلال

۳۵ بازديد
 

تاجري
مجلس تفسير گذاشت
ابتدا
فاتحه بر قرآن خواند!


رابطه

۳۴ بازديد
 

شاعري ضربت خورد
تاجري شعرشناس
در ته حجره‌ي خود
شربت خورد!


تحويل سال

۳۴ بازديد
 

فردا صبح بهار تحويل مي شود
غروبي كه فقط چهل و هفت بهار تكرار شده است!!!
ماهي ها دل تنگ!
سير ها و سنجد ها در پلاستيك
بهار در دور دست ها
در راه پله ها
بوي تند سبزي پلو
پيچيده
تشديد پررنگي روي تنهايي من!
مقابل آئينه مي ايستم
و از بهارهاي رفته خجالت مي كشم!
زبان تلفن بند آمده !
انگشت ها به مرخصي نوروزي رفته اند!
 
حلقه اي در دهن چاه توالت افتاد
كيميا را بنگر!
تاجري تا آرنج
دست در خون دل دنيا كرد!