من تلاش ميكنم پس هستم

مشاور شركت بيمه پارسيان

خاك طلا

۳۵ بازديد

 

روي خاكي كه همين نزديكياست

دل ما اين در و اون در ميزنه

صبح زود دنيا رو بيدار مي كنه

مث گنجشكي كه پر پر مي زنه

 

سنگ فيروزه ي اين خاك طلا

دكمه ي پيرهن عاشقا مي شه

صدف آبي درياي شمال

آشيونه ي پرنده ها مي شه

 

ما همين درختاي تناوريم

روي خاكي كه ديار عاشقي ست

نمي تونيم تو رو تنها بذاريم

وقتي دستمون تو كار عاشقي ست

 

مي زنيم به آب و آتيش واسه تو

مث عاشقاي بي نام و نشون

تو رو تا آخر دنيا دوس داريم

وطن پرنده هاي مهربون

 

از رو شاخه هاي ما پر مي كشه

آفتاب روشن اين خاك قديم

اگه ما تو دنياي هم بمونيم

اگه ما به دستاي هم برسيم


عقل بي قرار

۳۸ بازديد

 

مرد برزخ ستاره و سحر

مرد قرن نور ها وسايه ها

بي تو هر دقيقه تازه مي شود

رنگ خاكستري گلايه ها

 

مرهم صبور درد هاي سخت

عقل بي قرار سرزمين ما

كاشف دقيقه هاي گم شده

ناجي ترانه هاي بي صدا

 

اي طلايه دار  اعتماد و عشق

من اسير عصر سنگ و آهنم

بال هاي خسته ي مرا ببين

آخرين پرنده ي قفس منم

 

خسته از دروغ و تشنه از سراب

پشت ميله ها به جستجوي تو

من پرنده اي رها و عاشقم

پر نمي كشم مگر به سوي تو

 

مرد برزخ ستاره و سحر

سبز ساده رنگ باور من است

تكيه داده ام به پرچم شما

شايد اين پناه آخر من است


آينه

۳۷ بازديد

 

مث آينه اي شكسته رو زمينم

حالا بهتر مي تونم تو رو ببينم

 

حالا من هزار تا دل هزار تا دستم

حالا من هزار تا آغوشِ ِشكسته م

 

حالا تكرار مي شه چشمات توي چشمام

حالا اندازه ي دنيا تو رو مي خوام

 

حالا چن هزار دليل تازه دارم

كه چشامو از چشات بر نمي دارم

 

حالا هر دقيقه دارم از تو سهمي

تو بايد شكسته باشي تا بفهمي

 

 مث آينه اي شكسته رو زمينم

حالا بهتر مي تونم تو رو ببينم


كجا به تو رسيدم

۳۴ بازديد

 

كجا به تو رسيدم

كه لحظه ديدني شد

كدوم ترانه خوندم

كه شب شنيدني شد

 

كجا به تو رسيدم

تو اين مسير دشوار

كجا تو رو شنيدم

براي اولين بار

 

كجا به تو رسيدم

كجاي اين صدا ها

كجاي اين دقايق

كجاي اين كجا ها

 

يه تكه ابر تنها

تو باغ آسمونم

نه از تو بي نصيبم

نه از تو بي نشونم

 

به تو رسيدم از آب

به تو رسيدم از سنگ

كجا تو خونه داري

كجاي اين دل تنگ

 

كجا به تو رسيدم

به اين همه تماشا

به لاله هاي خاموش

به ياسهاي زيبا


تو رو گفتم و نگفتم

۳۸ بازديد

 

مث تكرار ِ نگفتن  مث عكس ِ روبرويي

مث آينه اي  قديمي پُر ِرازاي مگويي

 

مث عكسِ ِ ماه ِ تنها  لب ِايوونِ ِ ستاره

با نگاهي كه هنوزم برا من تازگي داره

 

تو رُ مي شناسم هموني با تبسمي صميمي

پشت ِ رنگاي پريده لاي عكساي قديمي

 

به كجا رسيدم از تو  عمريه كه رنگ سايه م

چتر ِ آغوشتُ وا كن زير بارون ِ گلايه م

 

به كجا رسيدم از تو يه سراب ِ بي فروغم

يه خيال ِ بي تماشا  يه ترانه ي دروغم

 

مث تكرار ِ نگفتن  مث عكس ِ روبرويي

تو رُ گفتم و نگفتم عين ِ بغضي تو گلويي


شهرزاد قصه ها

۳۷ بازديد

 

باز مي رسم به شهر در جهنمي ز دود

با مسافرانِ خواب با قطار صبح زود

 

خواب هاي نا تمام ، حرف هاي بين راه

بي تبسم و نگاه ، بي ترانه و سرود

 

پشت صندلي پر از نام هاي ناشناس

خاطرات بي صدا ، عقده هاي يادبود

 

جاده ها به شهرها كاشكي نمي رسيد

خواب هاي بين راه كاش واقعي نبود

 

روستاي من كجاست شهرزاد قصه ها

گم شده بهشت من در جهنمي ز دود


تو را دوست دارم

۳۷ بازديد

 

كويرم در آغوش باد و غبار

به روياي باران و باغم ببر

شبم سايه پوش خيال و سكوت

به ايوان نور وچراغم ببر

بهاري شو ودستهاي مرا

بگير و برويان ازين خاك پير

سراغم بيا تا چو رودي رها

بريزم در آرامشي دلپذير


تو را دوست دارم كه روياي تو

ستونهاي اين سقف نيلوفريست

تو را دوست دارم كه روز تو عيد

شب قصه هاي تو ماه و پريست

تو را دوست دارم كه دنياي تو

به آرامي خوابهاي من است

دلي گرم دارم در اين خاك سبز

چراغي كه تا زنده ام روشن است

صدا كردي از سايه ها و سكوت

مرا زير نور چراغي كه هست

پريدم به روياي بالي كه نيست

دويدم در آغوش باغي كه هست

تو را دوست دارم كه نام تو را

نوشتند برسينه ي سنگها

به پيشاني سبزه ها عيدها

در آرامش باغ آهنگها

تو را دوست دارم كويري و باغ

تو را دوست دارم رهايي و شاد

تو را دوست دارم بزرگي و سبز

تو را دوست دارم ........


تو كجايي

۳۷ بازديد

 

تو كجايي  كه پرنده ها مي گن

زير سقف آسمون تو رو ديدن

واسه پيدا كردن چشماي تو

هنوزم ستاره ها صف كشيدن

 

دل آباد و چراغون تو كو

من خرابم دل ويرووني دارم

به كدوم ستون بايد تكيه كنم

وقتي اغوش تو رو كم مي ارم

 

بيا اين خطاي كوچكو ببخش

از پرنده اي كه صيد قفسه

روزي صد دفعه تو رو گم مي كنه

اگه آسمون به دادش نرسه


مردي از آيينه آمد

۳۶ بازديد

 

مردي از آيينه آمد ، روزهايي سر رسيد

سال هاي با جنون پيوسته اي از در رسيد

 

چشم ، در كار صراحت بود تا توفان نشست

دست ، سرگرم رفاقت بود تا خنجر رسيد

 

واژگون شد ياس ، بغض تلخ گلدان ها شكست

شعله ور شد خنده ، بوي تند خاكستر رسيد

 

تا چه شب هايي به بارانهاي بي حاصل گذشت

تا چه آسيبي به وجدان هاي نام آور رسيد

 

باز هم از قاب ، از ديوار هاي روبرو

عطر دلتنگ صداي گريه اي پرپر رسيد


آخرين دعوت

۳۶ بازديد

 

بمون با من، گل تشنه ، ببين دل بستن آسونه

ولي دل كندن ِعاشق مث ِدل كندن از جونه

چراغ گريه روشن كن ، شب دلشوره و رفتن

كنار اين شب زخمي، بمون با من، بمون با من

ببين امشب به ياد تو،فقط از گريه مي بارم

حلالم كن تو مي دوني دل بي طاقتي دارم

 

تماشا كن صدايي كه به دست باد ها دادي

تماشا كن چراغي كه به تاريكي فرستادي

ميون رفتن و موندن، كنار تو گرفتارم

تن بي سر ، سر بي تن  نگو دست از تو بردارم

اگه بعد از تو مي مونم ،اگه بعد از تو مي پوسم

خدا حافظ، خدا حافظ، تو رُ با گريه مي بوسم

خدا حافظ    خدا حافظ