گوش دادن به چه حرفي به صداي چه كسي
اين همه شعر نوشتيم براي چه كسي
آنكه بخشيد كسي داشت كه جبران بكند
ما ببخشيم عطا را به لقاي چه كسي ...
گوش دادن به چه حرفي به صداي چه كسي
اين همه شعر نوشتيم براي چه كسي
آنكه بخشيد كسي داشت كه جبران بكند
ما ببخشيم عطا را به لقاي چه كسي ...
با دشمنان چشم چران صلح من بس است
وقتي كه چشم هاي تو بيت المقدس است
***
دو سال مي گذرد من هنوز سربازم
وظيفه ي شب و روزم نديده باني توست
***
تو مرا زجر ميدهي عشقم
مازوخيسمي كه دوستش دارم
من به اشغال تو درآمده ام
صهيونيسمي كه دوستش دارم !!!
«قطعيت» ها هجوم آوردند
در دلم «انقلاب» و آشوبي است
من نمي دانم از چه مي ترسم
پدرم مرد ِ « نــسـبـتا » خوبي است !
زندگي هرچه بوده كم بوده
زندگي هرچه هست بسيار است
ما همين بوده ايم از اول
دست بالاي دست بسيار است
عشق را قهوه اي تر از هر روز
ته فنجان ادامه مي دادم
نصفه شب ، زير ِ نور مهتابي
داشتم بــــــــه تو نامه مي دادم
نيوتن كشف كرده رازت را
در مني كه نچيده افتادم
نرسيدم به دست هاي تـو و
مثل سيبي رسيده ... افتادم
در قطاري كه تو در آن هستي
خانه ام روي ريل بود اي كاش
كوركورا نه دوستت دارم
شعرهايت بريل بود اي كاش
دوري و هيچ راه حلــّي را
چشم هايم نمي كند اثبات
ديدنت ساده نيست ... حتي با
عينك ِ دور بين ِآستيگ مات !!!
آرزوهاي لمس كردني ام
بي حساب و كتاب مي ماند
نسبت من به تو طبيعي نيست
مثــلِ آتش به آب مي ماند
دوست دارم كه گوشه ي پيانو
كاغذ ِ نـُـت نويسي ات باشم
« im calling you » كه مي خواني
لهجه ي انگليسي ات باشم