من تلاش ميكنم پس هستم

مشاور شركت بيمه پارسيان

مار

۲۹ بازديد

 

باد است كه دست برده در موهايت

موج است كه پيچ خورده در موهايت

تا دست زدم گزيد انگشتم را

اين مار سياه مرده در موهايت


مسافرخانه

۲۹ بازديد

 

اتاقي دو نفره ام

در مسافرخانه اي متروك

در شهري دور افتاده

سال هاست

پاي هيچ مسافري به من نخورده است

موريانه ها

مشتريان هميشگي تخت هايم هستند


براي امام حسين عليه السلام

۲۸ بازديد

 

۱

فرياد حسين را شنيديم همه

از كوفه به سوي او دويديم همه

رفتيم به كربلا ولي برگشتيم

از شمر امان نامه خريديم همه

2

سجاده به دوش ها همه آمده اند

آن حلقه به گوش ها همه آمده اند

ذي الحجه و مكه و محرم نزديك

شمشير فروش ها همه آمده اند

3

انگار تمام شهر تسخير شده

بنگاه فروش غل و زنجير شده

از چارطرف حرمله ها آمده اند

بازار پر از نيزه و شمشير شده

4

آن روح زلال و صيقلي زينب بود

آيينه ي غيرت علي زينب بود

هر چند امام و مقتدا بود حسين

پيغمبر كربلا ولي زينب بود

5

هم ياور و خواهر برادر هايش

هم بود برادر برادر هايش

يك عمر براي پدرش مادر بود

حالا شده مادر برادرهايش

6

ان روز حسين يك صدا زينب بود

آيينه ي غيرت خدا زينب بود

زينب زينب زينب زينب زينب

آن روز تمام كربلا زينب بود

7

دستان بريده نعش بي سر دجله

تنها و غريب و بي برادر دجله

يك سوي حسين و سوي ديگر عباس

يك چشم فرات و چشم ديگر دجله

8

هر چند كلاس درس او يك واحه ست

راهي كه به آنجا نرسد بي راهه ست

پيران همه طفل مكتب او هستند

اين پير طريقتي كه خود شش ماهه ست

9

افتاد تب هلاك توي سرتان

يك آتش سهمناك توي سرتان

لب هاي رقيه از عطش خشك شده

اي اين همه آب!خاك توي سرتان

10

ابر و مه و خورشيد و فلك گريان است

دريا به خروش آمده و توفان است

با سوز و گداز نوحه مي خواند باد

زنجير زن دسته ي ما باران است

11

در سوگ تو سنگ مي زند بر سينه

گل با دل تنگ مي زند بر سينه

با سوز و گداز نوحه مي خواند باد

باران چه قشنگ مي زند بر سينه

12

با اذن تو تير پر به سوي تو گرفت

جا در سر و پيشاني و روي تو گرفت

وقتي كه بريد حنجرت را خنجر

صد بار اجازه از گلوي تو گرفت

13

بنويس كه با شتاب بايد برسد

فورن ببرش جواب بايد برسد

لبهاي رقيه از عطش خشك شده

اين نامه به دست آب بايد برسد

14

"والصبح" قسم به شام جان كاه تو بود

"واليل "قسم به روز اگاه تو بود

هفتاد و دو تكه شد تن آينه ات

"والشمس" قسم به صورت ماه تو بود

15

مردانه به قلب آن همه تير زدي

با زخم چه طعنه ها به شمشير زدي

بر هر چه كه هست در نماز آخر

يك مرتبه هفتاد و دو تكبير زدي

16

چرخيد خداوند به دور سر تو

زد بوسه به پاره پاره ي پيكر تو

والله كه كشتي نجات همه است

گهواره ي كوچك علي اصغر تو

17

بين تو و او عشق فقط نصف شده

چون موي به موي و خط به خط نصف شده

شق القمري كه كرده بودي اين است

اين ماه كه با تو از وسط نصف شده

۱۸

يا من هو اسمه دوا يا عباس!

يا من هو ذكره شفا يا عباس

نگذار خدا نكرده كافر بشوم

عباس خداست يا خدا...يا عباس

۱۹

افتاد در آغوش زمين سرو تنت

پيچيد ميان دشت عطر بدنت

تسبيح تو را ماه به گردن انداخت

سجاده ي آفتاب شد پيرهنت

۲۰

آن روز چقدر با صفا خواند نماز

انگار كه با خود خدا خواند نماز

يك بار دگر قبله عوض شد آن روز

چون كعبه به سمت كربلا خواند نماز

۲۱

چون رود رها شدي رها و سرمست

دريا نم نم به موج هايت پيوست

باران دارد به سمت تو مي آيد

هر قطره گرفته است چتري در دست


دوستت دارم

۲۸ بازديد

 

ديوانه و مست دوستت دارم را...

از هر چه كه هست دوستت دارم را...

يك لحظه عوض نمي كنم با دو جهان

اين يك كف دست دوستت دارم را


سطر

۳۰ بازديد

 

لب هاي من و تو قطره قطره باران

رفتيم من و تو زير چتر باران

يك هايكو-بوسه ي طلايي شده است

سطر من و

سطر تو و

سطر باران


جاي خالي

۲۹ بازديد

 

انگار هميشه جاي يك تن خالي ست

اين بار كسي نيست نه!اصلن خالي ست

يك نيمكت نشسته دارم در خود

جاي دو نفر هميشه در من خالي ست


تاريكي

۲۹ بازديد

 

در حنجره هاي ما صدا را بفشار

صوت و سخن و حرف و هجا را بفشار

تاريكي از اين قشنگ تر مي خواهي؟

اي مرگ بيا گلوي ما را بفشار


شعله

۳۰ بازديد

 

با آنكه براي شعله هايش حد نيست

از حال بلوط اگر بپرسي بد نيست

مي سوزد و مي سوزد و... نه! مي رقصد

اين سوختگي هنوز صد در صد نيست


زخم كاري

۳۱ بازديد

 

ماسيده شب و سكوت در رگ هايش

چادر زده عنكبوت در رگ هايش

ايلام و هزار زخم كاري بر تن

خون مردگي بلوط در رگ هايش


دست پدرم

۲۸ بازديد

 

انگار تمام باورم زخم شده

يك ايل بلوط در سرم زخم شده

ايلام چه دست هاي زبري دارد

مثل كف دست پدرم زخم شده