من تلاش ميكنم پس هستم

مشاور شركت بيمه پارسيان

روزنامه هاي 17/12/1390

۳۴ بازديد

روزنامه

براي مشاهده روزنامه هاي ۱۷/۱۲/۱۳۹۰ كليك كنيد


فضاي شعر عروضي و شعر نو

۳۲ بازديد

  شعر

پس لازم بود ، فضاي جديدي براساس نياز جامعه ساخته و پرداخته شود، و سرانجام شاعران موفق شدند، در حدود يكصد و پنج سال گذشته ، مقارن عصر مشروطيت در سال 1285 ،پس از قالب هاي شعرهاي عروضي در آنجا پرواز خيال و انديشه خود را در فضاي خاصي خارج از سنت معمول به حركت در آورند، و آن فضاي « شعر نو» است ، الحق در طول اين يكصد و پنج سال گذشته نيز ، با استقبال جامعه بخصوص قشر جوان جامعه، مواجه شده، شعر نو ، قابليت هاي خاص خود را داشته، و عليرغم تفاوت هاي عميقي، كه بين شعر عروضي و نو وجود دارد ، با مخاطب خود، ارتباط احساسي و عقلي خوبي در برخي اشعار مشاهده مي شود ،كه حتي طرفداران ،شعر سنتي ، را مجذوب برخي اشعار نموده است.

اگر بخواهيم ،فضاي پرواز شعر عروضي يا سنتي را ، با فضاي شعر نو مقايسه كنيم، بايست گفت: كه فضاي شعر عروضي به جهت اينكه چندين قرن است، مورد استفاده پرواز شاعران قرار گرفته ، نياز بود براي ساير علاقمندان ، فضاي جديد معرفي شود ،تا قادر باشند، ، روزانه در پرواز بام انديشه ، سفرهاي كوتاه نشاط انگيز و مفرح داشته باشند و سريع تر ، روشن تر، پيام شعر را انتقال دهد ، در شيوه شعر عروضي، مهارت ،تخصص ،تمرين ،تكرار و آشنايي به محيط عروضي ،حرف اول را مي زند، دست شاعر چندان براي سرايش شعر باز نيست ، ضمنا در قالب هاي عروضي گاه شاعر به جهت رعايت وزن ،قافيه ، رديف، نمي تواند پروازي كه خودش مي خواهد ادامه دهد، و ، بايست بر اساس استاندارد هاي تعريف شده سنتي ، و قابل قبول در عرف شعري ، پرواز خيال اوج و فرود شاعرانه داشته باشد، شاعران در شعر سنتي درگير مقررات شعري هستند، اساسا در جستجو لغت و كلمه گاه مجبور مي شوند، تغييراتي دهند ،كه مطابق ميل و خواسته آنان نبوده ، در حاليكه در فضاي شعر نو ،شاعران با مهارت ها و قابليت هاي كمتري ،مي توانند، پروازهاي كوتاه را بخوبي برخي شاعران نوپرداز كه علايق و سلايق انان با سرايش شعر سنتي متفاوت است، طي كنند ، در شيوه شعر عروضي براي يك حركت و پرواز بايست مقدمات آن فراهم آيد، و فضاي بيشتري مي طلبد، تا سفر شاعرانه آغازشود ، و اوج گرفتن شعر توسط شاعر، زمان بيشتري مي برد، و معمولا شاعران در ابيات بعدي، بهتر به سقف پرواز بر آسمان خيال و انديشه دلخواه مي رسند، در حاليكه ، در شيوه، شعر نو، شاعر خيلي زود مي تواند، در همان ابيات ابتدايي و اوليه به مقصود، منظور و مقصد خود برسد ،و راضي تر هست، چون قواعد و قوانين شعر سنتي، آنجا حكمفرما نيست ، در شعر عروضي شيوه اسكلت و انسجام به جهت قالب هاي خاص شاعر، گاه با دشواري بتواند خلاقيت ، ابتكار و ابداع جديدي داشته باشد، در حاليكه در شعر نو، مضامين و مفاهيم ساده تر انجام مي گيرد، شايان ذكر است شيوه فاخر ادبيات پارسي با همان شعر عروضي كه اساتيد به نامي در طول قرون گذشته همانند: رودكي ، فردوسي ، ناصر خسرو ،نظامي ،خاقاني، ،سنايي، شيخ عطار ،مولانا ،سعدي، حافظ ،صائب ،وحشي ،محتشم كاشاني ،قاآني ،ملك الشعرا بهار ،استاد شهريار، پروين اعتضامي، رهي معيري و ... داشته شكل گرفته كه شعر شاعران عروضي الحق تا قيامت درخشان است و ، ورق زرين در آسمان پرواز انديشه شعر عروضي و يا شعر سنتي است كه اين شاهكار با ظهور شاعران بعدي سير تكاملي خواهد گرفت.

يكي از شاخص هاي شعر فاخر و ارزشمند پارسي اين است كه صنايع ادبي و عروضي و قافيه كه در طول زمان شكل گرفته ،بر زيبايي ظاهري و باطني شعر عروضي ،در سبك هاي خراساني ،عراقي ،هندي ، بازگشت و معاصر افزوده ، در بحث استعاره ،كنايه ،مجاز يكي از مهارت هاي خاص و مشترك به شيوه عروضي و نو است كه شاهكار شعر پارسي است ، در شعر سنتي براي سرايش غزل مي بايست معمولا هشت بيت شعر با رعايت قواعد آن رعايت گردد و سرايش شعر در قالب عزل بسيار مشكل تر از ساير شيوه هاي آن است ، و اغلب شاعران ، دچار چالش مي شوند، يا در قالب مثنوي نيز مصرع اول بايست با مصرع دوم از نظر وزن و قافيه همخواني داشته باشد، تا جايي كه حتي در قرن ششم جناب مولانا گاه از اين جايگاه پرواز انديشه خود گله مندي را ابراز نموده بود، و به نظر مي رسد، مولانا در آن قرن تغييرات خواسته و ناخواسته ايجاد نموده ، چون در شعر جناب مولانا ،بيشتر توجه شاعر به معنا ، مفهوم ، پيام شعر بوده، و به ظاهر و آراستگي شعر ، كمتر توجه داشته ، خود جناب مولانا در يك بيت عملا به موضوع زير اشاره نموده كه :

رستم از اين بيت و غزل اي شه و سلطان ازل / مفتعلن مفتعلن كشت مرا

اين تفكر، ايجاد فضاي جديد در گذرگاه تاريخ ادبيات در ذهن شاعران باقي ماند ،تا سرانجام به جهت آشنايي ايرانيان در عصر مشروطيت در سال 1285 كه با ادبيات ساير كشور ها ي اروپايي، و ترجمه اشعار شاعران و آثار نويسندگان بزرگ همانند : ويكتور هوگو، لامارتين، ژان ژاك روسو، آلفونس دوده و شاتو بريان آثار منظوم ومنثور ترجمه صورت گرفت، نشر افكار سبب شد شاعران خودمان سعي نمودند، فضاي جديدي در كنار فضاي اصلي شعر عروضي ايجاد نمايند، كه بتواند قابليت پرواز انديشه را داشته باشد، و نياز به مهارت هاي بسيار طولاني و پيچيده شاعران نباشد، و اينكه شاعر تا حدي بدون مقدمه با سرعت بيشتر و خارج سنت گذشته شيوه ، عروضي مطالب ، مفاهيم و مضامين خود را با بيان كوتاه تر، بدون قواعد و قوانين عروضي مطرح نمايد، ،كه با شعر نيمايي ،حركت هاي نخستين آغاز شد، و براي اولين بار، وزن ،قافيه ، انسجام جملات و استخوان بندي و اسكلت آن بكل تغيير يافت ، پس تا حدي ،ترجمه اشعار فرنگي جرقه آن را زده وشيوه لاهوتي و نيمايي نماد شعر نو بود ، و شعر «افسانه نيما » افسانه اي براي طرفداران آن شد، و شعر نو كه نيما پايه گذارش بود متولد شد و نوعي ديگر شعر نو، شعر سپيد كه شاملو آن را رقم زد و ، شعرحجم ،شعر آزاد.... البته طبيعي بود كه اين سرايش شعر عامه پسند نبود، و نقد هاي جدي به آن وارد بود.

كه آرام آرام اين فضا با اساتيد بزرگي كه به شيوه شعر عروضي آشنايي كامل و سيطره كامل داشتند، سعي نمودند شيوه شعر نو را ترميم كنند ، دستگاههاي موسيقي نيز با شعر نو ارتباط خوبي برقرار نمود چون شيوه شعر نو ، گرچه وزن و قافيه را شكست و عملا سنت شكني در شيوه شعر عروضي نمود ، اما موسيقي و آهنگ شعر تا حدي حفظ شد، تا پرواز انديشه مطلوب تر ، ماندگارتر، شيواتر، انجام گيرد، شعر نو در برخي فضا ها فراگير و از مرز بندي قبلي به راحتي عبور كرد ، شايد اگر در يك كلام بخواهيم ، تفاوت عمده شعر عروضي يا سنتي را با شعر نو بگويم گرچه تفاوت هاي متعددي دارد، اما در يك نگاه اين است كه مصرع هاي شعر نو بصورت منظم و از يك قاعده و قانون پيروي نمي كنند، برخي مصرع ها كوتاه تر و برخي نيز بلندتر و طولاني تر است ،از مهمترين شاعران شعر نو: مهدي اخوان ثالث ، نادر نادر پور ،سهراب سپهري ،قيصر امين پور ،مهدي سهيلي ،فريدون مشيري،دكتر شفيع كدكني ،فروغ ،مهرداد اوستا ،هوشنگ ابتهاج ،اردلان سرافراز ،سياوش كسرايي ،حسين منزوي ،طاهره صفار زاده ،منوچهرآتشي ،موسوي گرمارودي و.............

قطعا شيوه شعر نو در برخي اشعار و ابيات زيبا و شاعرانه است ، چون قدرت تصوير سازي صورخيال بربام انديشه از قابليت هاي بسيار خوبي برخورد است، مشروط به اينكه پويندگان شعر نو از همين قاعده و قانون شعر نو پيروي كنند و اگر از آن فراتر رود شعرشان شايد از ماندگاري كمتري برخوردار شود .

اكنون پس از قرن ها آرام آرام قابليت هاي زبان و ادبيات پارسي بر همگان بيشتر از گذشته روشن مي شود، و اينكه اين پهناي آسمان و فضاي شعر شاعران پارسي گو بقدري گسترده است ،كه قطعا در قرون آينده نيز فضاي جديدتري توسط مهندسين پرواز شعر شاعران پارسي ساخته و پرداخته خواهدشد، و اين هنر و شاهكار زبان پارسي است كه متحول مي شود و در بخش نثر پارسي نيز زبان سير تكاملي خود را ادامه مي دهد ، زبان ابيات پارسي با توجه به قابليت هاي فراواني كه دارد ،هرگز منسوخ، متروك و مهجور نخواهد شد، چون معمولا در شيوه زبان گاه دشواري در زبان نوشتاري و گفتاري سختي و نامانوسي ، عدم رشد، زاد ولد در يك زبان و عدم جذب مخاطبين سبب مي شود كه مردم جامعه از آن زبان آرام آرام روگردان شوند و زبان ديگري جايگزين شود كه خوشبختانه شعر شاعران پارسي گو خودش هنر معماري كلمات است كه طراوت ،حلاوت و شيوايي آن عالمگير شده ،زبان پارسي ،زبان خرد، هنر، انديشه ، تفكر ، خلاقيت ، ادب ، اخلاق است ، شعر عروضي و شعر نو نيز درخدمت زبان و ادبيات پارسي بسيار موفق بوده و خواهد بود .

چند نمونه شعر نو

قطار مي رود،

تو مي روي

تمام ايستگاه مي رود

و من چقدر ساده ام كه سال هاي سال

در انتظار تو

كنار اين قطار رفته ايستاده ام (قيصرامين پور)

به تماشا سوگند

و به آغاز كلام

و به پرواز كبوتر از ذهن

واژه اي در قفس است.

حرف هايم ، مثل يك تكه چمن روشن بود.

من به آنان گفتم (سهراب سپهري)

هنوز پنجره باز است

تو از بلندي ايوان به باغ مي ‌نگري

درخت‌ ها و چمن ‌ها و شمعداني‌ ها

به آن ترنم شيرين به آن تبسم مهر

به آن نگاه پر از آفتاب مي ‌نگرند (فريدون مشيري)

چشمان ِ تو گل ِ آفتابگردانند

به هر كجا كه نگاه كني ،

خدا آنجاست ... (حسين پناهي)

به هر آن كجا كه باشد

به جز اين سرا، سرايم

- سفرت به خير اما تو و دوستي، خدا را

چو از اين كوير وحشت به سلامتي گذشتي

به شكوفه‌ها، به باران

برسان سلام ما را(دكتر شفيع كد كني )

خجسته باد نام خداوند، نيكوترين آفريدگاران

كه تو را آفريد.

از تو در شگفت هم نمي توانم بود

كه ديدن بزرگيت را، چشم كوچك من بسنده نيست:

مور، چه مي داند كه بر ديواره ي اهرام مي گذرد

يا بر خشتي خام.

تو، آن بلندترين هرمي كه فرعونِ تخيّل مي تواند ساخت

و من، آن كوچكترين مور، كه بلنداي تو را در چشم نمي تواند داشت (دكتر علي موسوي گرمارودي)

منبع : سايت تبيان

براي مشاهده اشعار قيصر امين پور كليك كنيد

براي مشاهده اشعار سهراب سپهري كليك كنيد

براي مشاهده اشعار حسين پناهي كليك كنيد

براي مشاهده اشعار شفيعي كدكني كليك كنيد


روزنامه هاي 17/12/1390

۳۳ بازديد
 

    
مشاهده روزنامه                                                                     مشاهده روزنامه

    
مشاهده روزنامه                                                                       مشاهده روزنامه

    
مشاهده روزنامه                                                                      مشاهده روزنامه

    
مشاهده روزنامه                                                                    مشاهده روزنامه

    
مشاهده روزنامه                                                                    مشاهده روزنامه


اشعار جليل صفربيگي

۳۷ بازديد

جليل صفربيگي

لينك ورود به اشعار جليل صفربيگي

جليل - صفربيگي - صفر بيگي - اشعار جليل - اشعارجليل - اشعار صفربيگي - اشعارصفربيگي - اشعار جليل صفربيگي - اشعارجليل صفربيگي - اشعار جليل صفر بيگي - شعر پارسي - وبلاگ شعر فارسي

لينك ورود به اشعار جليل صفربيگي


زندگينامه جليل صفربيگي

۳۸ بازديد

"براي جستجو در اشعار جليل صفربيگي كليك كنيد"

جليل صفربيگي

جليل صفربيگي سال ۱۳۵۲ در ايلام به دنيا آمد. وي داراي مدرك كارشناسي رياضي و مسئول واحد ادبيات حوزه هنري استان ايلام است. شعرهاي ايشان در قالب رباعي و شعر نو مي باشد. خلاقيت و كشف‌هاي ناب و زيبا در شعرهاي عاشقانه و اجتماعي صفربيگي فراوان است و رباعي هاي مذهبي ايشان بسيار دلنشين مي باشد.

  اشعار جليل صفربيگي


تنهايي

۳۴ بازديد

 

با تو دل من پر از كبوتر شده است

حال من و شعرهام بهتر شده است

حالا تو مني و من تو هستم با تو

تنهايي من چند برابر شده است


تنهايي هام

۳۳ بازديد

 

يك شب نزدي سري به تنهايي هام

تا باز شود دري به تنهايي هام

هر روز اضافه مي شود با هر شعر

تنهايي ديگري به تنهايي هام


باران

۳۴ بازديد

 

درياست كوير لوت باران شده است

فريادي كه سكوت باران شده است

تنهايي من اتاق سه در چاريست

با رفتنت عنكبوت باران شده است


يك عمر

۳۴ بازديد

 

يك عمر پس انداز پدر ترديد است

چيزي كه نيندوخته ايم اميد است

صندوقچه ي جواهرات مادر

جفتي صدف پر آب مرواريد است


خورشيد به دست

۳۳ بازديد

 

لبريز شكست هم چنان مي گردم

ديوانه و مست هم چنان مي گردم

در شهر شما در به در انسانم

خورشيد به دست هم چنان مي گردم