من تلاش ميكنم پس هستم

مشاور شركت بيمه پارسيان

ايكاروس

۲۸ بازديد
 

عزيزترينم
چه كرده ام ؟ كه در چنته ي مردي كه مي گذشت
چيزي نبود
جز چند نامه ي اداري كوتاه و
چند نشاني بي نام
چه
كرده ام ؟
جز اينكه به آفتاب گفته بودم كه
خيره نماني
حالا حتما به هر طرف كه نگاه مي كني
از رنگ هاي آشنا خبري نيست
گوش مي كني ؟ در مي زنند
حدس مي زني صداي پاي كه باشد
شايد ارزان فروش ترين گداي محله است
كه چوب حراج مي زند
دعاي معتبرش را
شايد ، نه
نامه رساني ست
با عكس تازه اي از تو
آه
خداي من


با حفظ فاصله

۲۹ بازديد
 

سلامي رد و بدل مي كنيم و دستي
با ترس و تحسين و احترام
بلكه گرماي استخوان نسلي سوخته
ببالد از آوند شيره هاي خام
تا به گل نشستن گونه هاي گياهي ام
و بعد هم كه راه مي رويم
با احتياط و با حفظ فاصله
هي
آن بار هم كه به اين جاي قصه رسيديم
كسي از روبه رو
دل به شك از بوي حرفهاي ساده مان گذشت
و گوش كوچه از گوشه هاي تلخ برزخي پر شد


اولين ترانه

۲۸ بازديد
 

ساعت : يك دقيقه ي بامداد
كسي هلم داد و
بند ناف مرا بريد و
گره زد به روشنايي مهتاب
دلم گرفته بود و
اولين ترانه
بوي شور گريه را مي داد


اي ماه

۲۸ بازديد
 

آبي زمين را گم كرده ام
اي ماه
مساحت زيبايي ات
مرا به عمق تجربه اي سياه كشانده است
حالا بگو
اي ماه
راه
زمين
از كدام سوي اين شب سرد است ؟


در پاكتي درگشوده

۲۹ بازديد
 

در پاكتي درگشوده
برايت مشتي سلام و بوسه فرستادم
با اندكي هواي نيالوده
و چن قطعه عكس نان براي تبرك
كه پشتشان نوشته ام
آيا دوباره مي بينمت ؟
آيا هنوز
وقتي كه مي دوم
دلت هواي شانه هاي مرا دارد ؟
آيا هنوز بر اين عقيده اي كه
دو دو تا مساوي چار است ؟
و هيچ قصد توبه نداري ؟
ناچارم برايت دعا كنم
از فرط عشق بميري


رويا

۳۰ بازديد
 

جهنم بيداري ام اي كاش
خوابي بود
و تو آرام آرام
بيدارم مي كردي و مي گفتي
رؤيا رؤيا
تمام آبهاي روان
ارزاني آتشت
قطره اي بنوش
بيدارم نمي كني ؟
آب
ديگر هزار پا گذشته از سر خوابم


رنگين كمان

۲۹ بازديد
 

بالا مي آيند
چهره هاي ناشناس
از هيجان پله هايي كه دستبه دست
مرا به تو مي رسانند
تو نيستي
در جستجوي
رنگين كمان ميثاقي
از خويش رفته اي
چشم هاي جوينده بالا آمده اند
و حالا
در مي زنند
هان
پنهان كن اسناد خويشي مان را
دستپاچگي ات را در جيب
ريشه هاي در هم تنيده مان را در كشوي ميز
و رنگين كمان مان را
در دود كلماتي كه رها شده اند
نه
چيزي دستگير كسي نخواهد شد


زندگي : داستاني براي اجرا

۲۹ بازديد
 

داستاني براي اجرا
در مكانهاي نامعين و زمان هاي لايتناهي
كليد مي خورد
با پلان جرقه اي در ذهن و
بارقه اي در چشم
و صداي واضح تاپ تاپ
در متن سايه ي روشن آغاز
آغازي آغشته به توأمان شادي و اندوه
تا رقم زدن رؤياهايت
در زمينه ي آهنگي
در پايان داستاني براي اجرا
در مكان هاي نامعين
تا زمان هاي لايتناهي


اعتراف

۲۹ بازديد
 

راه بريده ام
آري
سفره ي بي رونق كودكانم را
گوشه ناني شكسته ام
از برادران ناتني خويش
من سينه اي ندريده ام
من گردني نشكسته زباني نبريده ام
گرده اي فقط
كه كودكان سال خمپاره
قاتق قحطي كنند


در من ... در تو

۲۹ بازديد
 

دور ايستاده ام
در مرز تيره ي روشن شرمي زنانه
تا باز نشناسي ام
هر چند
در من تمام توست
در تو
تمام
آنچه دوست مي دارم