ديگران را در غنايم بدست آمده سهيم كنيد.
ضرورت مردمداري و تسخير قلوب اطرافيان و همكارانتان ايجاب ميكند كه فرد آيندهنگر و بلندنظر هيچگاه درصدد تصاحب و قبضه دستاوردها و افتخارات كسب شده بر نيايد زيرا اين كار سبب ميشود كه تخم بد دلي و دلسردي در بين اطرافيان افشانده شود. اين را بخاطر داشته باشيد كه يكي از رازهاي مسلم كاميابي و موفقيت اين است كه فرد مسلح به مهارت و ظرافت تعامل با مردم باشد زيرا تنها بدين طريق است كه فرد ميتواند قلوب ديگران را تسخير كند. كاميابي طلب ميكند كه فرد براي ظرايف و ويژگيهاي بدست آمده ارزش قايل شده و به پيامدهاي آنها هم اعتقاد داشته باشد. اگر فردي كه در مجموعهاي كار ميكند در رابطه با اهداف مشترك براي همكاران و اطرافيان سهمي قايل نباشد بدون ترديد در بلند مدت نميتواند از تلاشهاي خالصانه ديگران برخوردار شود چون با اين نگرش ارزش و اعتباري براي اطرافيان حاصل نميشود. ليكن با قاطعيت و اطمينان مطلق ميتوان گفت كه فرد دوم از جهش و پرواز خارقالعادهاي به سوي كاميابي بيشتر برخوردار خواهد بود. تحسين و تقدير بسان امكانات و سرمايه عيني بوده و هر چقدر فرد از اين اهرم بيشتر و با ظرافت استفاده كند به همان نسبت پول در حساب شخصياش ذخيره كرده است. بنابراين در رابطه با اهداف مشترك فرد بايد دستاوردها و افتخارات حاصله را با همكارانش تقسيم كرده و بدين وسيله آنها را به سوي تلاشهاي خالصانه بيشتر سوق دهد.
سوال كردن را ياد بگيريد
شايد از پاسخها خوشتان نيايد، اما دست كم بايد آنها را بدانيد. پرسشها به روشن شدن موقعيت كمك ميكنند. پرسشها دست مردم را در حنا ميگذارند و آنها را وادار به فكر كردن ميكنند و فكر كردن همواره براي هر كس و درباره هر چيز خوب است. پرسشها به مردم كمك ميكنند كه انديشه خود را روشن سازند. پرسش ها به پاسخ نياز دارند كه خود مستلزم فكر كردن درباره موقعيت تا نهايت منطقي آن است. هر چه بهتر باورها، اعمال، آرزوها و خواستهاي ديگران را بفهميد، اين احتمال بيشتر مي شود كه واكنش درست نشان دهيد، در صورت لزوم فكر خود را تغيير دهيد تا بطور كلي موفق شويد. پرسيدن به شما نوعي فضاي تنفس و وقت فكر كردن ميدهد. بجاي از كوره در رفتن، به اين دليل كه فكر ميكنيد موقعيت را ميشناسيد، بهتر است چند سوال بپرسيد و حقيقت را دريابيد. در اين صورت براي دادن پاسخ منطقي، آرام و درست مجهزتر خواهيد بود. مدام از خود سوال كنيد. بپرسيد كه چرا فكر ميكنيد بر حقايد يا اشتباه ميكنيد. از خود بپرسيد چرا كارهاي معيني را انجام ميدهيد، چيزهاي ديگري را ميخواهيد و مسير عملي مشخصي را دنبال ميكنيد. از خود با قاطعيت و جدي بپرسيد، چون شايد كس ديگري اينكار را نكند. همه ما به اين كار نياز داريم. پرسيد ما را از چنگ توسل به اين فرض كه ميدانيم بهترين چيز براي ما چيست نجات ميدهد. و البته زماني فرا ميرسد كه بايد پرسيدن را متوقف كرد، از ديگران و خودمان. شما بايد بدانيد چه هنگام توقف كنيد. ياد گرفتن همه اينها زمان ميبرد و همه ما در طي مسير دچار اشتباه ميشويم. سوالي نيست؟