من تلاش ميكنم پس هستم

مشاور شركت بيمه پارسيان

زهير

۲۸ بازديد
 

نام كتاب : زهير

نويسنده : پائولو كوئليو

تعداد صفحات : ۱۸۷

حجم كتاب : ۱.۴۷مگابايت

توضيحات :
او نويسنده اي برجسته و پرفروش و ثروتمند است. هر دري به روي او گشوده است. همسرش را دوست دارد. همسرش ناپديد مي شود و ردي از او نمي ماند... از او فقط زهير مي ماند.
زهير با يك نظر يا فكر گذرا شروع مي شود، اما ذهن و روح انسان را تسخير مي كند.
نويسنده اي مشهور ‍پي مي برد كه همسرش كه خبرنگار جنگ است، ناپديد شده و اثري از او نيست. هرچند گذر زمان براي اين نويسنده موفقيت بيشتر و عشقي تازه به همراه مي آورد، اما غيبت همسرش او را سرگشته نگه مي دارد. چه بر سر همسرش آمده؟ او را دزديده اند، كشته اند، يا فقط از زندگي زناشويي اش خسته شده و رفته؟ جستجوي نويسنده به دنبال همسرش -- و حقيقت زندگي خودش -- او را از فرانسه به اس‍پانيا، كرواسي و سرانجام دشت هاي غم انگيز و زيباي آسياي ميانه مي كشاند.
و فراتر، او را از محيط امن دنياي خودش به جاده اي كاملا ناشناخته مي برد، به دنبال ادراكي تازه از معناي عشق و قدرت سرنوشت.
پائولو كوئليو با زهير هم قدرت خيره كننده اش را در قصه گويي به نمايش مي گذارد و هم بصيرت خارق العاده اش را درباره چيستي انسان در جهاني سرشار از امكان نشان مي دهد.


ورونيكا تصميم ميگيرد بميرد

۲۸ بازديد
 

نام كتاب : ورونيكا تصميم ميگيرد بميرد

نويسنده : پائولو كوئليو

تعداد صفحات : ۱۷۸

حجم كتاب : ۱.۳۸ مگابايت

توضيحات :
ورونيكا، دختر جواني‌ كه‌ به‌ دنبال‌ مرگ‌ رفته، زندگي‌ را مي‌يابد. او نزديك‌ يك‌ هفته‌ بين‌ زندگي‌ و مرگ‌ سرگردان‌ است، ولي‌ آگاهي‌اش‌ از مرگ‌ باعث‌ مي‌شود شديدتر زندگي‌ كند و كارهايي‌ را انجام‌ دهد كه‌ پيش‌ از آن‌ هرگز نكرده‌ بود. ورونيكا به‌ آن‌ چه‌ ندارد مي‌انديشد و زندگي‌ خود را دوباره‌ ارزيابي‌ مي‌كند.
به نظر مي رسد كه ورونيكا هرچه مي خواهد دارد. شب ها براي تفريح بيرون مي رود، با مردهاي جذاب ملاقات مي كند، اما شاد نيست. در زندگي اش چيزي كم است. براي همين است كه صبح روز ۱۱ نوامبر سال ۱۹۹۷، تصميم مي گيرد بميرد. با قرص دست به خودكشي مي زند و هرچند خودكشي اش موفق نيست، دكتر به او مي گويد كه تا چند روز ديگر مي ميرد.
اين داستان، ورونيكا را در اين روزهاي حساس تعقيب مي كند، چرا كه ورونيكا در كمال تعجب پي مي برد كه جذب بيمارستاني شده كه در آن بستري است. در اين شرايط كشف چيزهايي را كشف مي كند كه پيشتر هرگز به خودش اجازه نداده بود: نفرت، ترس، كنجكاوي، عشق... تجربه اش او را به تدريج به درك اين حقيقت وادار مي كند كه هر ثانيه از زندگي اش، گزينشي ميان مرگ و زندگي است. اين كتاب پائولو كوئليو درباره‌ي كساني است در قالب هاي معمول اجتماعي نمي گنجند. درباره جنون است و نياز به يافتن راهي متفاوت براي زندگي، براي كساني كه اغلب با پيشداوري هاي ديگران آزار مي بينند، فقط به اين دليل كه مثل ديگران فكر نمي كنند.


خوشه هاي خشم

۳۲ بازديد
 

نام كتاب : خوشه هاي خشم

نويسنده : جان اشتاين بك

تعداد صفحات : ۲۱۵

حجم كتاب : ۱۰.۶۶ مگابايت

 توضيحات :
اين كتاب سال 1939 منتشر شد و زياد به مذاق سرمايه دارن و زمين داران آمريكا خوش نيامد. اين كتاب براي مدتي توي آمريكا ممنوع شد ولي بدليل حقيقت گويي و هم دردي با قشر پائين جامعه جاي خودش را باز كرد و خواننده هاي زيادي داشت.نارضايتي سرمايه داران از حقيقت گويي اشتاين بك آنها را واداشت تا حرفهايي بر خلاف انچه كتاب گفته بود تحويل كشاورزان كه اغلب هم بي سواد بودند،بدهند. آنها كتاب را ضد كليسا معرفي كردند و همين طور به دروغ گفتند كه تصويري كه اين كتاب از كشاورزان به نمايش گذاشته تصوير مردمي وحشي است. كشاورزان هم از همه جا بي خبر به كتابخانه ها رفتند و اين كتاب را آتش زدند.
اين كتاب در سال 1940 جايزه پوليتزر(معتبرترين جايزه روزنامه نگاري در آمريكا) و همينطور جايزه نوبل ادبيات 1962 را گرفت ودر ليست 100 رمان برتر از سال 1923 تا 2005 كه توسط مجله تايمز منتشر شد قرار گرفت.
اشتاين بك براي انتخاب اسم كتاب هم مشكل داشت و بالاخره اين اسم - به انگليسي the grape of wrath پيشنهاد همسرش كارول بود كه از يكي از شعرهاي مذهبي اقتباس شده است.


همه ناز و چهار برادران

۳۲ بازديد
 

نام كتاب : همه ناز و چهار برادران

نويسنده : مصطفي رحماندوست

تعداد صفحات : ۳۴

حجم كتاب : ۲.۰۹ مگابايت

 توضيحات :
در اين داستان مصور و رنگي كه براي گروه سني ب "و "ج "تاليف شده، مادربزرگي براي نوه‌اش قصه "همه ناز "و "چهار برادران "را باز مي‌گويد .در اين قصه، "همه ناز "دختر مهربان و پاك دلي است كه با نامادري و خواهر ناتني‌اش زندگي مي‌كند .آنها به دخترك حسادت مي‌ورزند و او را آزار مي‌دهند .براي نمونه، نامادري از او چيزهاي عجيب و غريب درخواست مي‌كند .مثلا در فصل زمستان از او مي‌خواهد يك دسته گل سرخ تهيه كند و يا در آغاز فصل بهار از او يك سبد سيب مي‌خواهد، همچنين در فصل تابستان ميوه‌هاي پاييزي طلب مي‌كند و در پاييز از همه ناز مي‌خواهد برف تهيه كند .همه ناز نيز به كمك چهار پيرمرد از پس همه درخواست‌هاي نامادري‌اش بر مي‌آيد ."


گل مريم من

۳۰ بازديد
 

نام كتاب : گل مريم من

نويسنده : الهام ريحاني

تعداد صفحات : ۳۲۰

حجم كتاب : ۲.۳۶ مگابايت

خلاصه داستان :
زمان داستان مربوط به دهه پنجاه ميشه... زماني كه تب فعاليت هاي سياسي بين جووناي اون دوره بسيار زياد بوده... موضوع داستان هم بر محتواي همين حال و هواست...
مريم شخصيت اول اين داستان دختر دبيرستاني است كه بنابر تبعيضات اجتماعي كه برايش اتفاق مي افتد به سمت اين گروهك هاي سياسي جذب مي شود... ولي بعد از مدتي توسط ماموران دولتي دستگير و دادگاهي مي شه... اما چون راضي به اعتراف و لو دادن ساير دوستاننش نيست براش حكم اعدام صادر مي كنن، اما با حمايت سرهنگي از چنگ اعدام خلاص پيدا مي كنه و ... .


درها و ديوار بزرگ چين

۳۲ بازديد
 

نام كتاب : درها و ديوار بزرگ چين

نويسنده : احمد شاملو

تعداد صفحات : ۱۸۲

حجم كتاب : ۹.۹۸ مگابايت

 توضيحات :
احمد شاملو متولد تهران شاعر، نويسنده، فرهنگ‌نويس، روزنامه‌نگار، پژوهشگر، مترجم ايراني و از مؤسسان و دبيران كانون نويسندگان ايران در قبل و بعد از انقلاب بود و از او آثار زيادي منتشر شد.
رمان درها و ديوار بزرگ چين اثر احمد شاملو مي باشد كه در سال 1352 منتشر شد. اين رمان زيبا هم اكنون بصورت الكترونيكي اماده شده است كه ميتوانيد آن را دريافت و مطالعه نماييد.


الهه ناز

۳۵ بازديد
 

 نام كتاب : الهه ناز

 نويسنده : مريم اوليايي

 تعداد صفحات : ۴۹۲

 حجم كتاب : ۲.۵۴ مگابايت

 خلاصه داستان :
الهه ناز مربوط به دو خواهر است كه از شيراز به تهران مي آيند و در آنجا اتفاقاتي رخ ميدهد كه در داستان ميخوانيد.


كاش

۳۲ بازديد
 

 نام كتاب : كاش

 نويسنده : مريم ميرزايي

 تعداد صفحات : ۱۸۵

 حجم كتاب : ۱.۰۲ مگابايت

 خلاصه داستان :
اين رمان بر اساس واقعيت است و اميدوارم اين داستان بتواند بر زندگي خوانندگان عزيزم تاثير بگذارد و عبرتي باشد براي دختران هم سن و سال خودم.


همخونه

۳۲ بازديد
 

نام كتاب : همخونه

نويسنده : مريم رياحي

تعداد صفحات : ۲۲۹

حجم كتاب : ۶.۳۹ مگابايت

خلاصه داستان :
رمان هم خونه داستان زندگي دختر جواني است كه بنا به خواست پدرخوانده خود به صورت شش ماهه موقتاً با پسر او ازدواج ميكند تا مانند دو همخونه در كنار هم زندگي كنند و در مقابل ثروت پدر به صورت نصف نصف بينشان تقسيم شود. اين دو زندگي خود را در كنار هم آغاز ميكنند در حاليكه دختر جوان رفته رفته به پسر علاقه مند مي شود ... .


7 شعر جديد از 7 شاعر

۳۳ بازديد

و گردابي چنين هائل

شاعر : پوران كاوه

بيا
صورت‌مان را با سيلي سرخ كنيم
بيا، حالا كه
بالش گرگ پُر از پَرهاي ماست
به ريش كبوتر
به شاخ‌هاي ديو بخنديم
مطمئن باش
بدون بال
با رۆياي پرواز هم مي‌توان به اوج رسيد

  زخم شاعر : عليرضا عباسي

بعضي وقت‌ها قد مي‌كشد
از درخت‌هاي دور ميدان آزادي
از ساختمان‌هاي دوقلو هم بلندتر مي‌شود
با همان صورت هميشگي
از پوست مي‌گذرد
و جايي مي‌رود
كه آدم صدايش درنيايد
تكليف آدم با زخم‌هاي بزرگ
روشن نيست
زخم، گاهي از مجسمه‌ي آزادي بالا مي‌رود
گاهي ميان خيابان
دراز مي كشد
گاهي لاي استخوان
اين مشكل
به همه چيز سرايت كرده
به اسب‌ها
كه دور شده‌اند
و دشت را با خود برده‌اند
به گنجشك‌ها
كه وقتي مي‌ميرند
مشكلات‌مان چندبرابر مي‌شود
به خودمان كه زخم‌ها را
طبقه به طبقه
روي هم مي‌گذاريم
زخم ملحفه‌اي‌ست
كه دنيا تا گردن
روي خودش كشيده

 

فارغ از اين ماجرا

شاعر : سارا محمدي اردهالي

صداي ساييده‌ شدن به كليدهاي ديگر
ديوانه‌ام مي‌كند
در اين جيب تنگ و تاريك
كليد خانه‌ي مادربزرگ شده‌ام
خانه را كوبيده‌اند
مادربزرگ مرده
چرا مرا از اين حلقه درنمي‌آوري؟ 

  برد و باخت شاعر : مريم جعفري آذرماني

بر خلاف رسم شاعران، با تفنگ كار كرده‌ام
هي به خوردِ شعر داده‌ام هر چه را شكار كرده‌ام

جنگلِ فكاهيِ جهان، تا دلش بگيرد از شعور
پشت سيل گريه‌هاي خود، خنده را مهار كرده‌ام

من به ذاتِ خود شناورم روي موج‌هاي بي‌كران
نوح‌هاي گوشه‌گير را، صف به صف سوار كرده‌ام

از من و درخت زير باد، هيچ‌كس خميده‌تر نشد
بس كه مرده باد و زنده باد، روي دوش، بار كرده‌ام

در تلاشِ بي‌شباهتم اُجرتي به من نداده‌اند
برد و باختم يكي شده؛ با خودم قمار كرده‌ام

  تقدير شاعر : عليرضا راهب

تقدير ناننوشته‌ترين وهم آفرينش است
اين را از تكه‌هاي آهن آموختم
خمپاره‌اي كه هرگز عمل نكرد

  قاب عكس خالي شاعر : واهه آرمن

صندلي‌ها خالي‌ست
بشقاب‌هاي روي ميز
و ليوان‌ها
خالي‌ست
تفنگي كه آويخته است بر ديوار
و اين قاب عكس
خالي‌ست
نمي‌دانم
دير آمده‌ام
يا زود

  زنگ شاعر : شهاب مقربين

در سكوت ميان جامه‌هاي سياه و گل‌هاي سفيد
دارند زنگ ناقوس را مي‌نوازند
اما من
همچنان يك‌بند
صداي زنگ دبستانم را مي‌شنوم

براي مشاهده اشعار مريم جعفري آذرماني كليك كنيد

براي مشاهده اشعار شهاب مقربين كليك كنيد