اشك زهره

مشاور شركت بيمه پارسيان

اشك زهره

۳۰ بازديد
 

با مرگ ماه روشني از آفتاب رفت
چشمم و چراغ عالم هستي به خواب رفت
الهام مرد و كاخ بلند خيال ريخت
نور از حيات گم شد و شور از شراب رفت
اين تابناك تاج
خدايان عشق بود
در تندباد حادثه همچون حباب رفت
اين قوي نازپرور درياي شعر بود
در موج خيز علم به اعماق آب رفت
اين مه كه چون منيژه لب چاه مينشست
گريان به تازيانه افراسياب رفت
بگذار عمر دهر سرآيد كه عمر ما
چون آفتاب آمد و چون ماهتاب رفت
اي دل بيا
سياهي شب را نگاه كن
در اشك گرم زهره ببين ياد ماه كن


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد